-
”تصمیمات حاکمیت جمهوری اسلامی مخربتر از بمبهای مجید جمالی فشی”
Posted on maj 19th, 2012 No commentsاقای جمالی فشی بعنون قاتل دکتر مسعود علیمحمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران محاکمه و محکوم بە اعدام و چند روز پیش حکم وی اجرا شد
اقای جمالی فشی ٣٦٢ روز بعد از ترور دکتر مسعود علیمحمدی دستگیر و یک سال و چهار ماە بعد از دستگیری بە حکم قاضی صلواتی رئیس شعبە ١٥ دادگاە انقلاب اعدام گردید
عضویت جمالی فشی در سپاە پاسداران و هواداری وی از محمود احمدی نژاد در جریان انتخابات جای شک و شبهەای نیست. هرچند در مورد ارتباط اقای مجید جمالی فش با اسرائیل ازسناریوهای مختلفی سخن رفتە است (١)، اما با توجە بە شواهد و قرائن و بحث اخیر ویکی لیکس و تعدادی از رسانها بعد ازاعدام نامبردە، ارتباط جمالی فش با ترور دکتر علیمحمدی تقریبن قطعی است . ٢
اگر ترور دکتر علیمحمدی بوسیلەی جمال فشی بە انجام رسیدە باشد قطعا او مجرم بودە است.اما انچە حکومت جمهوری اسلامی بیشتر روی ان مانور میدهد جنبەی فرهیختگی و نخبە بودن دکتر علیمحمدی است نە جنبەی غیرانسانی ترور. خود حاکمیت در بسیاری از مواقع در داخل و خارج از کشور بە ترور دست زدەاست ومدتها پیش حکم بازداشت رهبر جمهوری اسلامی بخاطرمسئولیت درصدور حکم ترور دکتر صادق شرفکندی و یارانش از طرف دادگاهی در المان صادر شدە است
قطعا ترور و حکم مرگ شایستەی انسان امروزی نیست و در کشورهای کە قوانین جهانی حقوق بشر نهادینە شدە است از دستگیری تا محکومیت همە مراحل با شفافیت و با حضور وکیل مدافع بە انجام میرسد و رسانهای جمعی در مورد همە مراحل ان بصورت کامل گزارش تهیە میکنند(٣). مسئلەای کە در جمهوری اسلامی ایران هرگز بدان توجە نمیشود و بدین خاطر شک و شبهە های هر محکومیتی رفع شدنی نیستند. حداقل بخشی از افکار عمومی در مورد محکومیتها قانع نمیگردد و بازار شایعات در محاکمات و اجرای محکومیتها داغتر از انچیزی است کە حاکمیت میخواهد با استفادە از رسانهای همگانی بە مردم بقبولاند و دستگیری و حکم اعدام اقای مجیدی فش نیز یکی از انهاست و بە ادعای بسیاری وی فدای جنگ باندهای قدرت شدە است.(همان ١)
اما اگر سناریو سازمانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی را در مورد جمالی فش کاملن بپذیریم و اجرای حکم اعدام را یک روند حقوقی منصفانە در نظر بگیریم، انگاە باید پرسید کە چرا اشراف اطلاعاتی دستگاههای امنیتی کشور (٤) مختص مواردی است کە جمهوری اسلامی میخواهد انها را بە سرانجام برساند یا فرجام نهائی انها بە نفع نظام جمهوری اسلامی است؟
اگر حفظ و حراست از نخبەها و دانشمندان ایرانی وظیفەی سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی حکومت است کە هست، چرا این حراست, تامین امنیت و اشراف اطلاعاتی فقط باید زمانی بکار رود کە قوربانی وابستەی دایرەی قدرت است یاحکومت بدان نخبە برای بە سرانجام رساندن پروژەهای خود محتاج باشد؟
همە ما، ترور نخبەهای مانند محمدجعفر پوینده (پژوهشگر و نویسنده)، محمد مختاری (نویسنده)،پروانه اسکندری(شاعر) و داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) و بسیاری دیگر(٥) را بیاد دارند کە چگونە بدست ماموران وزارت اطلاعات قطعە قطعە شدند و در یک رویداد بسیار تلخ برای صاحبان قدرت سناریو این جنایات افشا گردید ولی با وجود مشخص بودن عاملان و عامران قتلها، تنها دو سە نفر از مجریان را قربانی کردند و هنوز عامران این جنایت مانند فلاحیان و روح اللە حسینیان در حلقەی حکمرانان خانە گزیدەاند و حتی مورد پرسش هم قرار نگرفتەاند
کشف قاتل دکتر علیمحمدی بە اقرارشبکەهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی کار سادەای نبود و ٣٦٢ روز طول کشیدەاست تا قاتل دستگیر گردد. کار وسیع و مداوم اطلاعاتی وتلاش افراد بسیار ماهری باعث موفقیت نهائی این پروندە گشتە و انرا بە سرانجام رساندەاست و این محتاج توانائی و بقول سردار جوانی اشراف اطلاعاتی بودەاست. اما جای سوال است کە چرا در مورد کسانی مانند هالە سحابی کە در یک جمع، بوسیلە ضربات نیروهای اطلاعاتی کە تعداد انها کمتر از ١٥ نفر بودە، کشتە میشود ولی در این جنایت با عدم اشراف اطلاعاتی مواجە میشوند و هیچ اقدامی قابل اشارەای برای رد یابی و محاکمەی قاتلان انها انجام نمیدهند ، یا درمورد مرگ مشکوک هدی صابردر زندان هیچ تحقیقی انجام نمیگیرد ؟
جنایات کهریزک نمونەای دیگر از فجایعی است کە وجدان هر انسان منصفی را جریحە دار میکند. ولی عامل و دستور دهندە این جنایات اقای مرتضوی کە قبلن هم بە گفتەی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در کشتە شدن زهرا کاظمی نقش اصلی را داشتە است بە سرپرستی ادارەی تامین اجتماعی منصوب میگردد و از طرف حاکمیت هیچ تلاشی برای پی گیری این پروندەها صورت نمیگیرد
بطور کلی درطول حیات جمهوری اسلامی وبصورت اخص در هفت سال گذشتە نخبە ستیزی اقدمی عادی و اشکارجمهوری اسلامی بودە وچیزی نیست کە حاکمیت منکر ان باشد. تمام تلاش جمهوری اسلامی تبدیل نخبە ایرانی بە حمد و ثنا گوی ولایت فقیە بودە و کسانی کە در این وادی مخالفت و مقاومتی کردەاند از مراکز علمی و دانشگاهی اخراج یا با تراشیدن اتهامات ناروا زندانی شدەاند. کوچاندن نخبەها از وطن در یک پروسە برنامە ریزی شدە و اگاهانە چنان حجیم و وسیع بودە است کە میتوان فقدان این اندیشمندان و نخبگان را در مراکز علمی و تحقیقاتی برای جامعە ایران یک فاجعە دانست. البتە چنانکە در سطور بالا ذکر شد مثلە کردن اندیشمندان مخالف بارها و بارها اتفاق افتادە و فقط در یک تحقیقات جامع و کامل میتوان بە وسعت فاجعە پی برد
حکومت ایران از تمام رشتەهای علمی فقط رشتەی فیزیک و علوم هستەای و صنایع موشکی و از میان محققان و اندیشمندان تنها تعدادی از محققان هستەای و تلاشگران نظامی را ارج مینهد و عملن بە دستور ایت اللە خامنەای با علوم انسانی دشمنی میورزند و با جامعە شناسی سر ناسازگاری دارند و اشکارا روزنامەنگاران را فریب خوردگان دشمن و نسبت بە ادیبان ، محققان مذهبی و اقتصادانها بی مهری میکنند. با بررسی کارنامە وعملکرد حکومت میتوان ادعا نمود کە حکومت در هرعرصەی علمی کە خواستە و ارادە کردە با وجود تیغ تیز تحریمها و بمبهای ویرانگر جمالی فشها، محققان ایرانی بە پیشرفتهای قابل توجهی نائل امدەاند وتوانستەاند در عرصەی جهانی بدرخشند اما در عرصەهای علمی و تحقیقاتی کە حکومت با ارادە و تصمیم نسبت بە ان بی مهری نمودە، کشور با عدم پیشرفت روبرو گشتە و جامعە را در بسیاری از زمینەها بە بحران کشاندە است. از جملە بحرانهای اجتماعی (٨،٦،٧) و اقتصادی (١١،١٠،٩)،(همە این منابع ازمنابع داخلی و مستقل انتخاب شدەاند.)
اگرمجازات جمالی فشها، کە با ترورو خشونت تنفر انگیز بە مقابلە با دانشمندان هستەای برخواستەاند و اتفاقن دراین زمینە بە ادعای خود جمهوری اسلامی حتا باعث کند شدن روند تحقیقات و پیشرفتها هستەای هم نگشتەاند، اعدام است مجازات انهای کە حکم سلاخی اندیشمندان کشوررا صادر و فشار انها باعث اخراج و مهاجرت ناخواستەی بسیاری از نخبگان شدەاست و این تصمیمات عملن کشور را با بحرانهای گوناگون روبرو کردەاست، چە میتواند باشد؟
بدیهی است کە مرکز ثقل تمام تصمیمات مهم و خصوصن قضیەی قتل و فشار بە اندیشمندان درجمهوری اسلامی یا بوسیلەی دفتر ایت اللە خامنەای گرفتە میشود یا با رضایت شرکای نظامی وی. چنانکە درقضیەی دو دو کردن نمایندگان مجلس در صحن علنی مجلس هنگام سخنرانی اقای احمدی نژاد و بە ادعای بسیاری از فعالین سیاسی داخلی ثابت شدە کە این مرکز توانائی کنترل احساسات حتا انسانهای بظاهر گندە، اما مصلوب الختیار را دارد و انچە روی دادە و روی میدهد خارج ازارادە و تصمیمات این مرکز نیست. بنابر این اگردستگاههای تبلیغاتی حاکمیت هرپیشرفتی را بە تصمیمات خردمندانەی رهبرشان گرە میزنند، منصفانە است کە تمام بحرانهای روابط خارجی، قضائی، اجتماعی، اقتصادی و تولیدی را هم نتیجە تصمیمات نابخردانەی اقا قلمداد کنند. اگرزیانهای عمل ضد انسانی مجید فشها را با تصمیمات فاجعەبار حلقەی قدرت بسنجیم، انگاە میتوانیم بگوئیم براستیچە کسی جنایتکارتر است؟