-
«بە خاطر صلح»
Posted on september 22nd, 2012 No commentsدوستان عزیز صلح طلب، بالا آمدن صفحەی «بە خاطر صلح» را بە شما و تمام صلح جویان تبریک میگویم و امید است قدمهای شما کە بیشک امیدوار کنندە است بە نهادینە شدن «عدم خشونت»، «گفتگو و گفتگو» و «صلح طلبی» در جامعەی ایران، یاری رساند و صدای رسای گردد برای «تنفر از جنگ و خشونت» در اجتماعمان کە مغلوب خشنترین گروە «جنگ طلب» گردیدە است.؛
بدون شک، آرمان والایتان «صلح»، تضمین آرامش، یاریگر رفاە و یگانە راە همزیستی است. دمکراسی، عدالت و آزادی بدون وجود صلح ممکن نخواهند بود بنابراین می توان گفت کە صلح آرمانی مقدس است همچون عدالت، و والا بسان آزادی. پس چە باک از گسترش کمپین«بە خاطر صلح»؟ مطمئناً بدون پیوند زدن ارادەی صلح جویان در منطقە وجهان، هدف شما ببار نمی نشیند. میخواهم بگویم، اگر عفریت جنگ زندگی و آسایش مردم ایران را تهدید میکند طبیعی است کە آسایش و آرامش مردمان منطقە و طرفهای درگیر را هم بە مخاطرە میاندازد، یعنی سرنوشت ما، آرامش ما در منطقە بە هم گرە خوردە است و ضروری است کە ارادەهایمان را هم بە هم گرە زنیم.؛
اگر جنگ بر علیە مردم ایران زشت است بە همان نسبت هم علیە مردمان سوریە، لبنان، عراق، اسرائیل و…. نفرت انگیز است. در واقع صلح پدیدەای منطقەای و جهانی است. برای سد نمودن راە جنگ طلبان، گریزی ازهمدلی و همگامی با مردم منطقە و جهان نیست. پس نباید هراسید کە از آرامش مردم سوریە، عراق، افغانستان، لبنان و اسرائیل دفاع نمود؟
بدهی است کە جنگ طلبان حکومت اسرائیل ربطی بە صلح خواهان آن کشور ندارند هم چنانکە آرمان صلح جویان ایران خلاف ارادەی خشونت طلبان حکومت ایران است. صلح طلبان اسرائیل مدتهاست کە کمپین بسیار فعال علیە جنگ احتمالی بە راە انداختەاند. هیچ مصلحتی در عدم ارتباط با انها وجود دارد شایستە نیست کە خط کشیهای حکومت را پذیرفت و در فضای مجازی هم نتوان با صلح طلبان اسرائیل ارتباط برقرار کرد. ضروری است کە ارادەها را بە هم پیوند زد و برای اهداف مشترک «صلح» تلاش مشترک را برعلیە اغراض «حکام جنگی» سازمان داد.؛
چند روز پیش فرماندە سپاە پاسداران ایران آقای محمد علی جعفری و بعد از او سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران بە روشنی گفتند کە ما در سوریە نیروی نظامی برای مشاورە داریم و در ٢١ سپتامبر حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل مشترک نیروهای مسلح، اظهارات اخیر بشار اسد که گفته بود «جنگ سوریه جنگ ایران است» را تأیید کردە است. البتە بسیاری از کشورها تاکید میکنند کە ایران بە صورت فعال و مستمر در امور سوریە دخالت نظامی میکند و پشتیبان حکومت بشار اسد است و این سخنان فرماندهان نظامی بە مثابە تایید این امر تلقی گشت.؛
اگر حملە و دخالت نظامی دول غربی یا هر قدرت منطقەای دیگر در ایران غیر مشروع و عملی قبیح است؟ طبیعی است کە دخالت آشکار ایران درامور سوریە و لبنان و کمک بە نظام جنایت کار بشار اسد در سرکوب مردم آن کشور عملی جنایتکارانە است کە باید محکوم شود و تصمیم حکومت گران را بە چالش کشید، از ارادەی آنها تبری جست و از خواست مردم سوریە و حاکمیت مردم لبنان دفاع نمود؟ اگر مردم سوریە و لبنان نخواهند بە شیوەهای کە ایران دوست میدارد محور مقاومت باشند، چە کار باید بکنند؟
آیا بە همان نسبت کە هشدار میدهیم، کسی نباید صلح و آرامش ما را بە هم بزند نباید بە محکوم کردن بە هم زنندگان آرامش مردم لبنان وسوریە بپردازیم؟
باید پذیرفت کە جنوب لبنان دەها سال است کە جولانگاه حکومت بیمسئولیت ایران است و این عمل بە به وجود آمدن ”قدرت در درون قدرت” در لبنان انجامیدەاست. بە همان نسبت کە دخالت بیگانگان در ایران عملی قبیح است، دخالت ایران در لبنان زشت و نا پذیرفتنی است. آیا ما بە دخالت در لبنان و سوریە اعتراض کردەایم و اکنون بە آن معترض هستیم؟ مشخص است کە حاکمان ستمگر ج. ا ایران برای ارادە و خواست مردمان صلح جوی کە باید تصمیم گیران سیاستهای خرد و کلان کشور باشند بها و ارزشی قائل نیستند و نخبەگان دمکراسی خواه ایرانی رسانە و بلندگوی برای ابراز عقیدە در اختیار ندارند و اگر رسانەی محدودی هم برای ابراز نظر یافتند از مجازت در امان نیستند. بنابراین، این نوشتە انتقاد از عملکرد شما صلح خواهان نیست هیچ، تایید وعشق بە آرمان والایتان است. شاید بتوان گفت کە، این سطور را میتوان تاکید بر انتظار شکستن سدها، مرزها و خطوط قرمزی دانست کە حکومتگران، خصوصان حاکمان جمهوری اسلامی تلاش کردەاند برای عدم ارتباط ملتها وضع کنند. شما نیک میداند کە «نفی جنگ»، تلاش «بەخاطر صلح» از کوشش «برای دمکراسی» و دفاع از «عدالت گروهی» و قبول «شروط همزیستی مسالمت آمیز»، جدا نیست و تولد همەی این ارزشها با «گفتگو و در گفتگو» میسر میگردد. برای «نە گفتن بە جنگ» باید بە صورت مشترک فریاد زد، نباید این فریا بە هیچ مصلحتی گرە بخورد، صالحانە صلح خواست و بەخاطر ارزش والای همزیستیاش، از تعصبات کور گذشت و خطوط قرمز را شکست و آنگاە بە شکست جنگ طلبان امیدوار بود.؛
با آرزوی موفقیت برای همەی مدافعان صلح در سرار گیتی .؛
لازم بە ذکر است کە صفحەای در فیسبوک با نام ” بە خاطر صلح ” بالا آمدە است و بسیاری از صلح جویان ایرانی بدان پیوستەاند و در نظر دارند ان را بە مکانی علیە جنگ طلبان داخلی و خارجی تبدیل نمایند و این نوشتە خطاب بە آنها است.؛
معروف عثمانی اوپسالا
-
نگاهی دیگر به پلاتفورم دو حزب کوردی
Posted on september 21st, 2012 No commentsتوضیح در مورد نوشتەی حاضر.؛ منتشر شدە در ایران امروز
در مورد نقدها، مخالفتها و تنفر پراکنیهای کە بعد از امضای پلاتفورم دو حزب کوردی بر شریانهای اینترنت قرار گرفت، خواستم مطلبی بنویسم. تمام مقدمات و لینک اغلب مقالات و اطلاعیەها و نامەهای انتقادی را ذخیرە کردم. اما بعد از نشر مقالات بسیار امیدوار کنندەی” سردبیر محترم اخبار روز”، خانم ” شادی صــدر ”و ”آقای ”فرخ نگهدار” و تعداد دیگری کە من دیدم،(مطمئنم کە بسیاری دیگر نوشتەاند و من ندیدەام) از بررسی نقدها و اتهامات گذشتم. نوشتەها بسیار آموزندە بودند برای آنهای کە می خواهند بیاموزندتصمیم گرفتم مقالەای در مورد وطن پرستی با نگاە بە همان نقدها کە بهانە اكثر منتقدین و مخالفین بود، بنویسم، ولی وقتی نوشتە را با تحلیل اجمالی خود توافق نامە و برسی شرایط و ضرورتهای امضای این پلاتقورم مشترک شروع کردم، موضوع چنان کشدار گشت کە مناسب ندیدم بە وطن پرستی بپردازم بە ناچار پاراگرافی از مطلب را در ابتدای مقالە آوردەام. البتە حدود یک هفتە در مورد نشر مطلب مردد بودم اما انتشار آن را مناسب تر از عدم نشر آن یافتم.؛
از دوستی بسیار گرامی خواهش کردم کە مطلب را باز بینی کند. ایشان در کمال مهربانی دو مطلب را یادآوری کردند کە بسیار مهم بودند. اگر ایشان نبودند، ”یک برداشت از موضع یک گروە سیاسی را بە اشتباە، کاملا وارونە جلوە دادەبود.؛در طول حیات بشری عناصر فکری گوناگون و متفاوتی همچون یک ارزش به اندیشهی انسانی راه یافته و در یک دوره تاریخی حداقل از طرف بخشهای از جوامع پذیرفته شدهاند. در اینجا، سخن روی درستی و نادرستی آنها با معیارهای امروز نیست. سخن روی دورهای تاریخی است که این مفاهیم فکری «ارزش» و سرپیچی و نادیده گرفتن آنها «ناهنجاری» قلمداد میگشتند. درگذر زمان، مفاهیم فکری قبلی یا تکامل یافتهاند یا محو گشتهاند و حتی بعضی از انها به ناهنجاری و ضد ارزش تبدیل گشتهاند، مانند «سیگار کشیدن» یا «در راه وطن انسان کشتن».
به گمان من «وطنپرستی» هم پدیدهای است که در همهی فرهنگها و جوامع در سطحهای متفاوت همچون یک ارزش وجود داشته و دارد. اما در دنیای امروز و در روند جهانی شدن تا حدود زیادی از مقبولیت آن کاسته شده و گمان میرود در استمرار حیات پدیدههایی مانند «دمکراسی»، «حفاظت از محیط زیست»، «عدالت گروهی» و «حقوق بشر» جای آن را بیشتر بگیرند.
«نگاهی دیگر به پلاتفورم مشترک دو حزب کوردی»
توافق نامه اخیر که بین حزب دمکرات کوردستان ایران و کوملهی زحمتکشان کوردستان ایران امضا گشت انعکاسهای متفاوتی در پی داشت. از طرفی، این پلاتفورم دلیل خوشحالی بخشی از فعالین کورد گشت که مدتهاست انتظار دارند «جبههی مشترک»ی بین احزاب کورد ایرانی جهت تدبیر مشترک برای ترسیم اهداف کلی جنبش کورد در کوردستان ایران به وجود آید. به دلیل محدود بودن امضا کنندگان این پلاتفورم به دو حزب، گمان نمیرود که رضایت نسبی نخبگان کورد جلب گردد، اما بخشی از فعالین کورد از این اتفاق ابراز شادمانی نمودند. از طرف دیگر، این پلاتفورم مشترک، به مذاق بخش قابل توجهی از اپوزیسیون ایرانی خوش نیامد. آنها پلاتفورم را پیمانی جهت «تجزیهی ایران» و خدشهدار گشتن تمامیت ارضی کشور ارزیابی نمودند. نقدهای بسیاری در این ارتباط صورت گرفت. دو حزب کوردی در اطلاعیهی دیگری به این انتقادها واکنش نشان دادند: «هدف ما تأمین خواستهای بر حق مردم کرد در چهارچوب یک ایران آزاد، دموکراتیک، فدرال و سکولار است».
البته نقد بر عملکرد و دیدگاههای گروههای اتنیکی مانند همهی گروههای دیگر امری دمکراتیک و مشروع است و هیچ پدیدهای در مسیر تکامل و تعالی بینیاز از نقد نیست. اما در اکثر فرهنگها اتهام زنی غیر مستدل امری مذموم و نکوهیده به حساب میآید. متاسفانه در این قضیه هم تهمت و تهدید به صورت روشن در تعدادی از مخالفتها هویدا بود (متفاوت بودن نقد و مخالفت). البته با توجه به سوابق، هیاهوها، افتراها و ایراد اتهامات با امضای این پلاتفورم علیه گروهها و فعالین کورد شروع نشدهاست و به نظر هم نمیرسد که با تاکید این دو حزب بر عدم تجزیهطلبی به پایان برسند میتوان گفت که، این توافق نامه بهانه بود و محتویات اکثر انتقادات و ماهیت تمام اتهامات از گذشته وجود داشته است. در مقالهی منتقدان فدرالیسم با جزئیات در مورد نقدها و اتهامات علیه گروههای انتیکی با ارائه شواهد و مدارک توضیح دادهام.
به باور من ضروریاتی که انعقاد این توافق نامه را ایجاب میکرد مسائل گوناگونی است که به اختصار میتوان به مهمترین آنها اشاره نمود.
به نظر نگارنده این سطور، تغییر در گرایش سیاسی جامعه کوردستان ایران در داخل و خارج از کشور به عنوان پایگاه اجتماعی این دو حزب یکی از مهمترین عناصر بازسازی تاکتیکی و نو آفرینی در اهداف این دو حزب بود. از طرفی، بحرانی که اکنون جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج با آن روبرو است، وضعیت نامشخص سیاسی کوردستان عراق که علا رغم سقوط حکومت بعث، اختلافات شدید میان بغداد وحکومت اقلیم کوردستان عراق همچان باقی است و ترس از درگیری واقعی است، سرکوب شدید کوردها در کوردستان ترکیه و تحولات شگرف کوردستان سوریه، شدیداً جامعه کورد ایرانی خصوصاً نخبگان آن را تحت تأثیر قرارداده است. به زعم نخبگان کورد، شرایط پیش آمده دراین مقطع زمانی و درروند تحولات منطقهای برای کوردها، منحصر به فرد و تکرار نشدنی است و کوردها به مثابه ملتی واحد باید از این موقعیت سود برند. نخبهی کورد در سی سال گذشته به وضوح تجربه کردهاست که علا رغم تحمل سرکوب شدید و با وجود اعلام مداوم گروههای کوردی تا اکنون، مبنی بر عدم استقلال خواهی و حتی ادعای یکی از برجستهترین رهبرانش دکتر عبدالرحمان قاسملو «ما از هر ایرانی ایرانیتر هستیم» از جانب حکومت و اپوزسیون ایرانی متهم به «تجزیه طلبی» و «خیانت به کشور» میشوند، طبیعی است که در چنین شرایطی شعار همزیستی برای نخبهی کورد جذابیتی نداشته باشد و احزاب به عنوان باشگاه افراد، نمیتوانند و نباید هم به این فاکتورها در ترسیم برنامهها و راهبردهای خود بیتوجه باشند.
کردها، دفاع جهان و کمک تسلیحاتی کشورها به بسیاری از گروههای مسلح سوریه که بعضاً اقدامات شنیع تروریستی هم انجام میدهند، را درک میکنند و درهمان حال، سکوت افکار عمومی جهانی را نسبت به سرکوب شدید حزب کارگران کردستان از جانب ترکیه و دستگیری فعالان مدنی کورد در آن کشور را میبینند و آن را در سیر تاریخ خون بار خود به مثابه خیانت جهان پیرامونی میسنجند. این دلایل کافی است که انسان کورد نسبت به جهان خارج کم اعتماد شود و تا حدود زیادی آنها را به این نتیجه گیری برساند که علا رغم انسانی بودن خواستههایشان و تحمل فجایعی مانند انفال و حلبچه، قدرتی پشتیبان آنها نیست و در این گیتی حکومتی ازنها دفاع نمیکند. این شرایط سخت باعث گشته که حداقل دربیست سال گذشته افکار عمومی هر چهار بخش کردستان روز بروز به هم نزدیکتر شوند چنانکه در وقوع رویدادهای تلخ همبستگی و همدردی غیر قابل انکاری با هم داشتهاند. همدردی با فاجعهی حلبچه، همیاری در کمک به آوارگان دستهجمعی کوردهای عراق بعد از جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، کمک به زمین لرزه شهر وان ترکیه، نشانهای بارزی از این همبستگی هستند.
چنانکه در سطور بالا ذکر گشت، این پلاتفورم مشترک، با توجه به فشارها و انتظارات فعالین کورد کمی با تاخیر به امضا رسیدهاست. افکار عمومی کردها در کردستان ایران در سالهای اخیر شاهد انشعابهای متفاوتی از این دو حزب بودهاند و در این شرایط هردو حزب تحت فشار شدید قرار داشتند که در سازش با انشعابیون و دیگر گروههای کورد ایرانی «جبههی مشترک کوردستان ایران» را پدید آورند. امضای این توافق نامه، انجام حداقلی از این انتظارات بود مضاف بر این، یکی از اهداف این پلاتفورم، با این پیام «اگر خواهان کار مشترک هستید به این پلاتفورم بپیوندید»، توپ را به زمین احزاب رقیب انداخت تا از فشارهای وارده بر امضا کنندگان توافق نامه بکاهد، امری که گمان نمیرود مورد موافقت گروههای دیگر کوردی قرار گیرد.
باید در نظر داشت که پژاک در مقایسه با احزاب دیگر کوردی به علت حضور در کوهستانهای مرز عراق با ایران از امکان ارتباطی مناسبتری با جامعهی مدنی در داخل کوردستان ایران برخوردار است. این حزب با طرح دیدگاههای حزب پیشاهنگ خود پ. ک. ک و شعار «کنفدرالیسم دمکراتیک»به رادیکال شدن فضای سیاسی کوردستان ایران یاری رسانده است. به گمان من توافق نامهی مذکور با نگاهی کاملا واقع بینانه به فضای اجتماعی کوردستان ایران دراین مورد خاص مینگرد واین پلات فورم با تاکید مجدد بردفاع از «حق تعیین سرنوشت» و طرح «قانون اساسی کوردستان»، تلاش دارد که از فشار پژاک جهت تسخیر پایگاه اجتماعی این دو حزب بکاهد و خون تازهای به رگهای تشکیلات آنها تزریق نماید، امری که از دید پژاک مخفی نماند اما اپوزسیون ایرانی آن را در نیافت و با طرح اتهام و مخالفتهای شدید با پلات فورم مشترک، تنها به استغنای برهان استقلال خواهان مبنی بر «غیر ممکن بودن همزیستی مشترک در ایران کنونی» حتی بعد از نظام جمهوری اسلامی انجامید.
حدکا و کومله (١) اطلاعیهی مشترکی را برای شفاف سازی و رفع ابهام، با این تیتر منتشر نمودند«پاسخی کوتاه به تبلیغات مسموم علیه مردم کوردستان» این شفاف سازی و توضیح نشان مسئولیت و بها دادن انها به افکار عمومی بود، اما مترادف دانستن انتقاد یا اتهام زدن به این دو حزب با «هجمه علیه ملت کورد» امری تمامیت خواهانه و غیر دمکراتیک است. تا حزب یا احزابی به صورت دمکراتیک و از طریق صندوقهای رای، نمایندگی ملت یا جمعی را کسب نکنند، اگر خود را مترادف با آن ملت مفروض بگیرند امری نادرست است. البته این دو حزب قبل از انشعابهای سالهای گذشته و شکل گیری پژاک، پشتیبانی قریب به اتفاق آرای مردم کوردستان را در اختیار داشتند ولی اکنون انها رقبای مطرح دیگری در اجتماع کوردی دارند که برخوردار از پشتیبانی بخشهای از مردم هستند و این رقبا هم برای رسیدن به همین اهداف «ایران دمکرات و فدرال» بسیار فعالند.
شاید این توضیح ضروری به نظر برسد که اصل «حق تعیین سرنوشت» در برنامه و اساس نامهی اکثر احزاب کورد وجود دارد. علاوه بر آن، انکار یا مخالفت با اصل« حق تعیین سرنوشت» مخالفت با یکی از بنیادیترین اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای رفع تبعیض است. خانم شادی صدر در مقالهای این موضوع را از نگاهی حقوق بشری مورد بررسی قرار دادهاند. البته ایشان به خاطر نگاشتن این مقاله به شدت مورد هجمهی تمامیت خواهان قرار گرفتند و حتی برعلیه وی کمپین به راه انداختهاند.
به طور کلی توافق نامه و پلاتفورم مشترک حدکا با کومله یا هر پلاتفورم دیگری میان گروهها و احزاب، امری بسیار متمدنانه، مثبت و نشان از همگرای و درک این واقعیت است که «گروهها در یک اجتماع دمکراتیک ملزم به گفتگو و همکاری هستند». و اکثر قریب به اتفاق بندهای این پلاتفورم دارای نکات مثبت و ارزندهای است که حاکی ازپی بردن این دو حزب به اهمیت آنهاست. امید میرود که این دو حزب درعرصهی عمل و به صورت کلی به این پلاتفورم پایبند بمانند و برای گسترش و تحقق آن تلاش نمایند. گرچه بخشهای مهمی از این متن بیشتر به آرزو شبیه است و گستردتر از توانائی و هژمونی کنونی این دو حزب در شرایط موجود به نظر میرسد. مثلا، میتوان به بند چهار اشاره نمود و از امضا کنندگان پلاتفورم پرسید، آیا تحقق «برابری زن و مرد» پروسهای بعد از سرنگونی ج. ا ایران است یا ضرورتی امروزی است؟ اگر جواب مثبت است، آیا این احزاب برای دست یابی به این برابری در درون صفوف خود، کمافی السابق تلاش خواهند کرد (روندی کند)، یا تمهیدات دیگری اندیشیدهاند؟
متأسفانه این پلاتفورم مشترک از انبوه زندانیان سیاسی کورد که در زندانهای جمهوری اسلامی با شدیدترین مجازاتها روبرو هستند و خطر اعدام جان تعدادی از آنها را تهدید میکند، سخنی نمیگوید. در حالی که ضروری است وضعیت اسفناک و روند ناعادلانهی رسیدگی به پروندهی آنها در دادگاههای ج. ا. ایران به نهادهای حقوق بشری و سازمانهای بینالمللی به صورت مرتب و مستمر گزارش شود. این دو احزاب شایسته بود که تمهیداتی جهت هماهنگی برای دفاع از همهی زندانیان سیاسی ایرانی با اپوزسیون میاندیشیدند. به گمان نگارنده، امر دفاع از زندانیان سیاسی و موضوعات خاص دیگر کوردستان، مانند «شکار کولبران از جانب نیروهای نظامی حکومت» میبایست در یک بند، به عنوان موضوعی ضروری جهت کار مشترک مورد توجه قرار میگرفت و تشکیلاتهای این دو حزب را ملزم به تلاش مشترک در این زمینهها میکرد.
بخش نخست از «بند یک از اصول کلی» به زعم من مدتهاست که از عرصه عمل احزاب سیاسی حذف گشته است. علاوه بر آن، تحقق این امر«سرنگونی جمهوری اسلامی» حقیقتاً از توانائی این دو حزب کوردی خارج است و تمرکز روی این موضوع پتانسیل و قدرت مانور این دو حزب را درعرصهی عمل سیاسی و اجتماعی بسیار کم میکند. منظور اصلاح طلب کردن این دو حزب نیست بلکه تأثیر منفی این امر روی بده بستانهای سیاسی و دشوار کردن انتخاب راه بردهای است که باید با احزاب و گروههای سیاسی دیگر ترسیم گردند و باتوجه به واقعیتها موجود گامهای دیگر معیین شوند. بند یک میگوید: «دو طرف بر این باورند که بدون سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، تحقق دمکراسی و حقوق ملی ملیتهای ایران، به ویژه ملت کرد تحقق نخواهد یافت». پ. ن قول. البته ج. ا ایران در عرصهی عمل ثابت نمودهاست که حتی قادر به تحمل و مدارا با رئیس جمهوران ١۶ سال قبلی خود آقایان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی نیست، و انتظار هم نمیرود که در چنین وضعیتی گشایشی در فضای سیاسی ایران پیش بیاید و حکومت به رفورم دست بزند. اما فرموله کردن و تخمین «عدم نرمش حاکمیت در آینده» در علوم سیاسی امری منطقی و پذیرفتنی به نظر نمی رسد.
یکی از مهمترین اقدامات احزاب و گروههای سیاسی برای موفقیت، شناخت درست گسلهای اجتماعی، شکافها میان حکومت و جامعهی مدنی و رقابت های درون حکومت است. انتخاب تاکتیک مناسب جهت فشار و تضعیف هستهی قدرت سیاسی زمانی میسر می گردد که شناخت علمی و درستی از گسلها، شکافها و رقابت ها وجود داشته باشد. اگر سیاست راعلم ایجاد رابطه معقول سود و زیان برای «کنش یا واکنش » مناسب، درقبال پیشامدها در نظر بگیریم که در آن امر محال و گزینهی ایدهال وجود ندارد آنگاه مجبوریم که بپذیریم که حکومت هم مانند هر پدیدهی اجتماعی دیگر عنصری نیست که تغییر و تحولی درکم و کیفش روی ندهد. بنابر این تاکتیک ها باید متناسب با وقایع انتخاب گردند نه اینکه از قبل با قیدی انعطاف پذیری تاکتیک ها را ناممکن کنیم. فشار جنبشهای اجتماعی، گروههای سیاسی، اجتماعی و نظام بینالمللی به شدت قدرت سیاسی را متأثر میکنند و بر روی توازن قوا مدام تأثیرمی گذارند. این تغییر و تحولات گاهی شرایط گذار را همچون شیلی، آفریقای جنوبی، مصر، تونس و در این اواخر برمه بدون سرنگونی حکومت میسر میکنند. نباید با انتخاب شروط برای خویش، خود را محصور و قدرت مانور خود را محدود نمود و از تأثیرها مثبت تحولات حداقلی برای رسیدن به اهداف کلی غافل ماند. برای مثال، اگر فرض کنیم که حکومت به دلایلی مجبور گردد که به یک انتخابات آزاد تن بدهد، تکلیف این احزاب چیست، به پروسه خواهند پیوست یا همچنان مصر به سرنگونی خواهند بود؟
معروف عثمانی اوپسالا
ـــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
١- در این نوشته هر جا که کلمه «حدکا» بکار رفتهاست، منظور «حزب دمکرات کوردستان ایران» است. در تمامی سطور منظور از «کومله» «حزب کومله زحمتکشان کوردستان ایران» است -
«سید مصطفی تاجزادە چە میگوید»
Posted on september 2nd, 2012 No commentsتاجزادە را همە میشناسند، کسی نیست کە با یک ستاتوس شأنش را بالا و پایین کرد. نە معاونت وزارت کشور او را از فعالیت در عرصەی عمومی باز داشت و نە برکنارشدنش او را گوشە گیر نمود و نە حتی زندان محصور و محسورش کرد.؛
این زندانی سیاسی دیروز در نامەای عمومی بە همسرش از راز فاش شدەای گفت کە سالهاست همە میدانند، مدتهاست کە گریبان کشور را گرفتە است و حتی از زبان مقامات بلند مرتبەی نظام چون ایت اللە لاریجانی شنیدە شدەاست، زمانی کە گفت: «برای بازداشت سران فتنە (آقایان موسوی و کروبی) ما تسلیم فشارها نخواهیم شد، برخورد با سران فتنە جزو اختیارات رهبری است».؛
اما آنچە تاجزادە گفت، تکرار مکررات نبود، انگشت گذاشتن روی مطلبی بود کە کمتر بدان پرداختە شدەاست. ایشان در این نامە علاوە بر اینکە بە مخالفت آشکار آقای خاتمی با نظرات خامنەای اشارە میکند کە از دید و نظر ناظران پنهان ماندە است، بە وضوح میگویند کە آیت اللە خامنەای نظرات گروەهای کارشناسی منتخب خود را هم قبول ندارد و بر اساس تخیلات و تراوشها ذهنی خود یا در مشورت با گروە نظامی کە قاعدتاً نباید مشاور امنیت داخلی وی باشند، تصمیم میگیرد و مملکت را ادارە میکند. در واقع تاجزادە میخواهد بگوید کە شیوەی تصمیم گیری در نظام جمهوری اسلامی نە تنها بر مبنای واقعیتها نیست بلکە بر اساس مصلحتهای نظام و حتی شخص آقای خامنەای هم نیست و مستدل میکند کە چگونە نهضت آزادی و طیف ملی مذهبیها کە بر اساس یک توهم بازداشت شدە بودند، آزاد میشوند. بە گمانم میخواهد بگوید کە در زمان اصلاحات بە نوعی مجبور بە تن دادن بە حکم آزادی آنها بودە ولی اکنون این توهم یک واقعیت فرض شدە است و کسی در حلقەی تصمیم گیری اگر هم بخواهد، توانائی اعتراض بە آن را ندارد.؛
اگر این مسائل را کنار هم بگذاریم و بخواهیم آنها را بە سیستم تصمیم گیری نظام جمهوری اسلامی تعمیم دهیم، بیگمان در همەی عرصەها کار کارشناسی کنار گذاشتە شدە یا میشود و این یک نفر یا خواستەهای یک نفراست کە در مورد تمامی مسائل و همەی مشکلات تصمیم میگیرد و اگر این یک نفر اعجوبەی همەی دوران هم باشد، کشور را بە پرتگاهی خواهد برد کە جمهوری اسلامی اکنون آن را طی میکند.؛
اتخاذ تصمیم فاجعە بار از جانب آقای خامنەای در این برهە حساس، بە این نکتە بستگی دارد کە چە چیزی در کدام موقعیت خواب آقای متوهم را پریشان کند و دلیل تصمیمی گردد «کشور بە باد دە” و حتی دامنەی این فاجعە می تواند گستردەتر از جنگ ایران و عراق باشد ” جنگ با کشورهای غربی باشد».؛
برای خواندن نامە تاجزادە بە همسرش اینجا کلیک کنید
معروف عثمانی