• ”حقوق بشر رمز عدم سازش ایران با غرب ”لغو سفر هیئت پارلمان اروپا بە ایران

    Posted on oktober 27th, 2012 maaroufosmani No comments

    انتقاد از وضعیت وخیم حقوق بشر، رمز نهان عصبانیت حکومت و ولی فقیە از جهان خارج است. بدین معنی کە یکی از مهمترین نگرانیهای جمهوری اسلامی در مواجە با غرب، مسائل حقوق بشری است و این نگرانی،  سازش بین غرب و ایران را تا کنون ناممکن کردە است. ؛

    دیروز خبرگزاری های ایران خبر بازدید هیئت پارلمانی اتحادیە اروپا را با آب و تاب گزارش نمودند، اما امروز پس از آن‌ که اعلام شد هیئت پارلمانی اروپا خواهان دیدار با نسرین ستوده و جعفر پناهی شده‌است، جمهوری اسلامی سفر این هیئت را لغو نمود و خبرگزاریها خبر دیروز را از خروجیهای خود برداشتند. ؛

    این امر بە یک نکتەی اساسی اشارە دارد کە بسیار روی آن تاکید گشتە است ” خط قرمز ایران در مقابل غرب، فن آوری هستەای نیست، خط قرمز ایران مسائل مطرح بین اسرائیل و ایران  نیست، مشکل ایران با غرب مشکلات مطرح بین مسلمانان و غیر مسلمانان نیست، مشکل ایران با غرب یا خط قرمز ایران برای غرب، عدم دخالت غرب در مسائل حقوق بشری است و بی توجهی بی سرکوبهای داخلی است.؛

    در واقع ایران حاظر است کە از تمام خواستهای خود صرف نظر کند مشروط بر این نکتە کە جهان غرب در مقابل رویدادهای داخل ایران سکوت نماید و دخالت نکند. برای نمونە بە لغو همین سفر هیئت پارلمانی اروپا توجە کنید. این هیئت برای طرح مسائل و مشکلات ما بین دو طرف، یعنی مسائل هستەای تهدید اسرائیل بە نابودی و تحریمها بە ایران سفر میکرد و حکومت ایران از آن بشدت استقبال نمود اما با طرح ملاقات این هیئت با برندگان جایزە حقوق بشر ساخاروف ٢٠١٢ ، خانم نسرین ستودە زندانی سیاسی و آقای جعفر پناهی کە با وثیقە آزاد است، این سفر را لغو نمود.؛
    حکومت ایران معتقد است کە جهان خارج زمانی کە در ارتباط با ایران نفع خود را می برد باید  تداوم تاج و تخت ولی فقیە را دعاکند نە اینکە منتقد آن باشد. مطلبی کە در جهان امروز ممکن نیست و رمز عدم سازش ایران با غرب در همین نکتە نهفتە است.؛
  • .بحث و گفتگو با یک دوست مخالف فدرالیسم

    Posted on oktober 15th, 2012 maaroufosmani No comments

    چندی پیش دوست عزیزی کە من از طریق خواندن مقالاتش او را می‌شناسم، در فیسبوک پیامی برایم گذاشتە بود. من هم جوابی برایش نوشتم. اتفاقا‌‌ همان موقع انلاین بود و این دلیل  گفتگوی گشت کە در سطور پائین میتوانید آن را بخوانید.؛
    البتە متن گفتگو را دوبارە ویرایش کردەام . ؛

    بعد از سلام و احوال پرسی، نوشت: «گفتگو برای همزیستی» بە کجا رسید؟
    نوشتم: خوبی گفتگو در اینست کە انسان هرگزچیزی را از دست نمی‌دهد اگر چیزی را هم  بدست نیاورد. ؛
    نوشت: شاید، اما از موضوعی سخن می‌گوئید کە موضوعیت ندارد. از ناممکنات سخن می‌گوئید و این جالب نیست. طرف مقابل گوشش بە این حرف‌ها بدهکار نیست. همزیستی امروز چیزی مانند نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. ؛
    نوشتم: یعنی می‌فرمائید، همەی انهائی کە از فدرالیسم دفاع می‌کنند، متوهم هستند، آن‌ها درک درستی از شرایط ندارند؟ ؛
    نوشت: منظور من درک نادرست از شرایط نیست، منظورمن اینست کە «سخن ازهمزیستی» آب در هاون کوفتن است.؛
    نوشتم: این کە کمی بد‌تر شد!؛                                                                                                                                                       نوشت: یعنی می‌خواهی من هم در مجلس عزا با شما‌ها برقصم!؛                                                                                                                                                                                                            نوشتم: نرقص،  استدلال کن کە چە راه معقول تری وجود دارد. ؛

    نوشت: اول شما بگو! با چە کسانی می‌خواهید بە اصطلاح «همزیستی» داشتە باشید واز چە کسانی توقع دارید کە «عدالت گروهی» رابرایتان بە ارمغان بیاورند، و آن را بە شما عطا کنند؟                                                              نوشتم: خوب، مشخص است، ملیتهای ایرانی باید با هم همزیستی داشتە باشند. ما می‌گوئیم «اصل همزیستی» بر پایەی اعتقاد وعمل بە «عدالت گروهی» استوارو ممکن است. در واقع همزیستی مشروط بە وجود «عدالت گروهی» است. آن رااز کسی هم طلب نمی‌کنیم تا بە ما عطا کند! می‌گوئیم شرط همزیستی پایبندی بە عدالت گروهی است و اگر قرار بر عدم رعایت عدالت گروهی باشد، همزیستی ممکن نیست. ؛

    نوشت: می‌دونم شما این ایدە را تبلیغ می‌کنید، اما می‌دونید چند نفر این موضوع را می‌پذیرند؟ در واقع طرف یا طرفهای درگیر، نە همزیستی را قبول دارند و نە بە حقوق ملیت‌ها اعتقادی دارند. خودت بهتر می‌دانی کە بسیاری در میان نحلەهای فکری‌‌ متفاوت همان اعتقادات و نظرات پان ایرانیست‌ها رانسبت بە حقوق ملیتهای ایرانی را دارند. ؛
    نوشتم: من چنین اعتقادی ندارم. کسانی کە بە عدالت گروهی معتقدند و دنیای امروز را می‌شناسند نە مخالف فدرالیسم هستند و نە مخالف همزیستی و تبعیض زدائی. اضافە کردم، مگر مقالات منتشر شدە اخیر را ندیدەاید؟
    نوشت: چرا دیدم، دیدم، هم قطرە‌ها و هم دریا را. اضافە کرد، مگر نمی‌بینی کە در شبکە‌ها اجتماعی و جامعەی مجازی چە بر سر شادی صدر آوردند؟ پرسید، کمپین علیە شادی صدر را دیدەای؟
    نوشتم: دیدەام، اولا جامعەی مجازی، اجتماعی مجازی است و دلیل واقعیات جامعەی امروز ایران نیست. در ثانی کسانی دیگر هم  همە آنطرفی‌ها را «فاشیست» می‌نامند در حالی کە ان هم نظرات و دیدگاە ملیت‌های ایرانی نیست.؛

    نوشت: بیائیم سر اصل مطلب. طبق همەی شواهد و قرائن، امکان ندارد کە هیچ حکومتی چە سبز، چە سرخ و چە آبی بعد از جمهوری اسلامی هم مثلا فدرالیسم را بپذیرد یا بە «حق تعیین سرنوشت» بهائی بدهد یا انرا قبول نماید. ؛
    براش نوشتم: دوست من، ما، نە می‌خواهیم سربار کسی باشیم و نە حقوقمان را از کسی طلب می‌کنیم! اگر جمعی بخواهد حقوقمان را نادیدە بگیرد، هیچ لزومی بە استمرار همزیستی پر دردسر و مشکل افرین نخواهد بود و در چنین حالتی ما راە خود و ان‌ها هم راە خود را خواهند رفت. ؛
    برایش نوشتم، اندیشەی راست افراطی یا پان‌ها در همەی کشور‌ها وجود دارد و در ایران هم وجود پان ایرانیست‌ها‌‌ همان مشکل و معضل راست افراطی در جهان است و لازم نیست کە از ان‌ها هراسید. در جهان با ان‌ها تا زمانی کە قوانین را رعایت کنند مدارا می‌شود و بە وسیلەی پلیس کنترل می‌گردند و قاعدتا باید با ان‌ها هم در ایران فردا  بدین شیوە رفتار گردد. ؛
    نوشت: عجب! یعنی آن‌ها خودشان را کنترل کنند؟ یا منظورت اینست کە آن‌ها حکومت را دو دستی بە «فدرالی‌ها» تقدیم می‌کنند؟!! تو در خواب و خیال زندگی می‌کنی و واقعبین نیستی یا نمی‌خواهی واقعیت‌ها را ببینی یا بفهمی! اضافە نمود، هر حکومتی کە در ایران سر کار بیاید بە آنچە بها نخواهد داد حقوق ملیتهای ایرانی است و نسیب ملیت‌ها تنها سرکوب شدن است و بس. ؛
    نوشتم: قبول می‌کنم کە مشکل وجود دارد و ممکن است این شکاف روز بروز عمیق‌تر گردد، ممکن است این گفتگو بە نتیجە دلخواه نرسد و ممکن است نە اینطرفی‌ها و نە آنطرفی‌ها بە زندگی در همزیستی رضایت ندهند. این‌ها موضوعی هستند کە خارج از ارادەی افراد است. اما انتخاب شخص من فدرالیسم است و احساس می‌کنم این سیستم هم نیل بە دمکراسی را در کشور یاری می‌رساند و هم تبعیض زدائی را تضمین می‌کند و علاوە بر آن از «برخوردهای احتمالی ملیتی» هم کە  در یوگسلاوی سابق و بسیاری از نقاط دیگرشاهد بودیم جلو گیری می‌کند اگر هم موفق نشدیم و مسائل ناگواری روی داد، مسئولیت اخلاقی و انسانی آن با تمامیت خواهان و طرفهای دیگری خواهد بود کە با عدم درک درست از شرایط هروز بە عمیق‌تر شدن این شکاف‌ها یاری رساندند و بە اختلافات دامن زدند. ؛
    نوشت: اگر تلاش امثال شما بە بقای تبعیض یاری برساند یا بە سرکوب خونین ملیت‌ها یا یک ملیت کمک کند، بازهم شرمندە نخواهید بود؟
    نوشتم: بنظر من، انتخاب ما در میان «گزینەهای ممکن» تنها الترناتیوی است کە نە تنفرو انشقاق را دامن می‌زند و نە بقای تبعیض را، بنابر این چرا باید در صورت وقوع هر احتمالی ما شرمندە باشیم؟
    نوشت: اگر فدرالی‌ها از «سراب نشان دادن »بە ملیت‌ها دست بکشند، هر کدام از ملیت‌ها دنبال بدست گرفتن سرنوشت خویش خواهند رفت و این معضل و قصە تلخ تاریخی برای همیشە حل خواهد شد. ؛
    نوشتم: تا جائی کە من اطلاع دارم هیچ فدرال خواهی نمی‌خواهد و اگر هم بخواهد نمی‌تواند گزینەی خود یعنی «همزیستی ملیتهای ایران» را بە ملیت‌ها تحمیل کند. فدرالیسم از نظرفدرال خواهان تنها یک پیشنهاد است نە جبر یا تحمیل.  در واقع فدرال خواهان با دفاع از «حق تعیین سرنوشت» بە ملیتهای ایرانی پیشنهاد می‌کنند کە با انتخاب گزینەی «همزیستی بدون تبعیض» هم بە جامعە عادلانە توجە داشتە باشند و هم بە دمکراسی و حقوق بشررغبت نشان دهند. ؛

    نوشت: شما کە‌‌ همان سخنان قبلی خود را تکرار می‌کنید و فکر نکنم کە بحث ما بە سر انجام مناسبی  برسید. ؛
    نوشتم: شاید حق باشما باشد. ؛
    نوشت: خوشحال شدم از گفتگوی با شما. ؛
    نوشتم: من هم خوشحآل شدم و همچون ایشان برایش آرزوی سلامتی کردم.؛

  • «بی‌تدبیری دولت یا ناکارآمدی نظام»

    Posted on oktober 7th, 2012 maaroufosmani No comments

    منتشر شدە در سایت ایران امروز

    نظام جمهوری در سال‌های گذشته تلاش فراوانی جهت نفی بحران اقتصادی نموده است به صورتی که اکنون پذیرش وجود این بحران برای حاکمیت بدون هزینه نخواهد بود.                        آقای احمدی‌نژاد،رئیس جمهور که با وفاق اکثریت چهره‌های جناح راست حکومت و با تاییدات کامل آیت‌الله خامنه‌ای در یک انتخابات مناقشه برانگیز در سال ٨٨ برای بار دوم به رئیس جمهوری انتخاب شد، در کنفرانس خبری هفته‌ی گذشته با رسانه‌ها، بحران سقوط ارزش ریال را پذیرفت که از سال گذشته حدود دو سوم ارزش برابری خود در مقایسه با ارزهای دیگر را از دست داده است.؛

    ایشان در این کنفرانس خبری دو عامل داخلی، و خارجی را برای آن برشمردند. از عوامل خارجی، «کاهش فروش نفت و تحریم بانک مرکزی» را نام برد و درمورد عوامل داخلی گفت: «از داخل نیز با برخی اقدامات مواجه هستیم از جمله اقدامات عملی در بازار ارز و جنگ روانی، تبلیغاتی که به همراه دشمن علیه دولت سازمان دهی شده‌است». به وجود بحران اقتصادی به صورت ضمنی بدینگونه اشاره نمودند: «پس از مساعد شدن شرایط، درباره ابعاد نبرد اقتصادی به ملت ایران توضیحاتی خواهم داد».؛

    اقرار و قبول تاثیر تحریم‌ها بر شرایط نامساعد اقتصادی از جانب آقای احمدی‌نژاد به مذاق دفتر آیت الله خامنه‌ای، مجلس، قوه قضائیه و سپاه پاسداران که این روز‌ها مایل هستند دولت را مسئول تمام نابسامانی‌ها قلمداد کنند، خوش نیامد و بدان واکنش نشان دادند. هرچند قبل از مصاحبه‌ی احمدی‌نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی در مصاحبه با خبر گزاری فارس، «پاره‌ای از تصمیمات اشتباه دولت را عامل سقوط ارزش ریال برشمرده بودند» و بعد از کنفرانس خبری رئیس جمهور مصاحبه‌ی مطبوعاتی دیگری ترتیب داند که قبل از برگزاری آن، لغو گردید. ؛

    به‌نظر می‌رسد مقابله با پذیرش تاثیر تحریم‌ها از جانب رئیس جمهور به امامان جمعه سراسر کشور سپرده شد تا همزمان با معرفی دولت به عنوان عامل نوسانات ارزی، دولت را متهم به بی‌تدبیری نموده و دامان ارگانهای دیگر نظام را از ناکارآمدی بزدایند.؛

    قطعا قبول تاثیر تحریم‌ها بر «شرایط نامساعد اقتصادی» از جانب آقای احمدی‌نژاد، به منظور حل این بحران‌ها نبوده است و می‌توان آن را حمل بر رقابتهای گروهی تحلیل نمود. برای نمونه، اگر ایشان ازمنظریک کار‌شناس به موضوع می‌نگریستند، طبیعی است که از تاثیرمخرب تحریم‌ها براقتصاد کشور، از سال‌ها قبل اگاه بوده‌اند و می‌باست قبلا بدان‌ها اشاره می‌نمود در حالی که تا قبل از این کنفرانس خبری، قاطعانه تاثیر تحریم‌ها را رد و حتی در بعضی مواقع آن‌ها را به سخره گرفته است. ایشان در سال ٩٠ در یک کنفرانس مطبوعاتی با تمسخر تحریم‌ها را بی‌معنی و بوق زدن به حساب آورد و کشورهای تحریم کننده را تهدید به مقابله به مثل نمود و در ادامه گفتند، تحریمی که کرده‌اند مثل آن پشه‌ای بود که روی درخت نشست…»؛

    پذیرش تاثیر منفی تحریم‌ها بر اقتصاد کشور از جانب جمهوری اسلامی، که رهبر آن در هر مناسبتی آن را به سود کشور ارزیابی کرده است، امری ساده و معمولی نیست. ایشان در ده‌ها سخنرانی تاثیر مثبت تحریم‌ها را تمجید و به نفع بالندگی کشور محسوب نموده‌اند. کافی است که در سایت ایشان کلمه «تحریم» را نوشت تا باسیل مطالبی روبرو شد که از بی‌تاثیری یا تاثیر مثبت تحریم‌ها می‌گویند. دراینجا به دو نمونه ازآن‌ها اشاره می‌کنم: «به برکت‌‌ همان تحریم‌ها جلوگیری‌ها حال تهدید می‌کنند که ما رابطه تجاریمان را با ایران قطع مکنیم، خوب به درک قطع کنید مگر مــا بدمـــان می‌آید»(در دیدار با کارگران و فرهنگیان). «تحریم و محاصره اقتصادی نه فقط اثری نکرد بلکه اثر عکس کرد نیروهای درونی را به فکر واداشت و به حرکت وادار کرد»(نماز جمعه).  ؛

    بر همین اساس امامان جمعه ماموریت می‌یابند که به صورت همزمان سخنان احمدی‌نژاد را رد نمایند و مسئول نابسامانی‌ها را دولت و شخص رئیس دولت معرفی کنند و برعدم تاثیر تحریم‌ها تاکید ورزند. خبرگزاری مهر در گزارش نماز جمعه می‌نویسد: «ائمه‌ی سراسر کشور به سخنان احمدی‌نژاد واکنش نشان دادند واز قول آن‌ها می‌افزاید دولت نباید با فرافکنی و شانه خالی کردن از نابسامانی‌های بازار ارز، تحریم‌ها و سایر نهادهای حکومتی را مقصر جلوه دهد».؛

    برای تشخیص اینکه این امامان جمعه چگونه به این یقین رسیده‌اند که تحریم‌ها تاثیر نداشته‌اند، دو راه بیشتر قابل تصور نیست:؛

    ١- امامان جمعه می‌بایست به یک گزارش قابل اعتماد دست رسی داشته باشند، تا به آن استناد می‌کردند در حالی که تقریبا تمام گزارشات از تاثیر منفی تحریم‌ها خبر می‌دهند و مسئولین رده پائین حکومت بارها به آن اذعان کرده‌اند. نظام جمهوری اسلامی هم جهت رفع عوارض مخرب این تحریمهای بر اقتصاد خود با گروه ۵+١ مذاکره می‌کند. بنابر این هیچ گزارشی قابل اعتمادی نمی تواند پایه و اساس گفته‌ی این امامان جمعه را ساخته باشد. البته غیرقابل تصور است که امامان جمعه خود تحقیق کرده و تمام داده‌های اقتصادی وعوامل تاثیر گذار روی افزایش ارز و بحران اقتصادی را بررسی نموده و به یقین رسیده و آنگاه حکم به بی‌تدبیری دولت صادرنموده باشند.؛

    ٢- امامان جمعه‌ از بالا دستور گرفته بودند «عدم تاثیر تحریم‌ها» را دریافت کرده و بدون توجه به صحت و سقم ادعا، آن را بعنوان رای خود بیان نموده باشند.؛

    شکی نیست که هیچکدام از این امامان جمعه اقتصاد‌دان نیستند و آن‌ها هم شخصا در این مورد خاص، هیچ تحقیقی انجام نداده‌اند، بنابراین، سخن گفتن همزمان آن‌ها از یک موضوع واحد، مطمئنا نمی‌تواند از روی تصادف اتفاق افتاده باشد. بلکه اجرای دستور مشترکی بنظر می‌رسد که از نهادی واحد دریافت کرده‌اند. باتوجه به اینکه «ستاد اقامه‌ی نمازجمعه» زیرنظررهبری اداره می‌شوند می‌توان آن را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، دستور رهبر جمهوری اسلامی به حساب آورد.؛

    حال این نهاد رهبری چگونه به این نتیجه رسیده که تحریم‌ها بی‌نتیجه بوداند امری سیاسی است تا یک برآورد علمی و اقتصادی و هدف آن شانتاژ و عدم تقبل مسئولیت بحران فزاینده‌ای است که کل نظام جمهوری اسلامی با آن روبرو است. اما با فرض قبول عدم تاثیر تحریم ها، می‌توان پرسید مگر قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی دردست چه کسی است، که حال این امامان جمعه وادار گشته‌اند «بی‌تدبیری دولت» را عامل بحران اقتصادی به حساب آورند؟

    حال اگر ادعای امامان جمعه «عامل تمام این بحران‌ها آقای احمدی‌نژاد و دولت او هستند» را بپذیریم، باتوجه به اینکه دولت و ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد هم دستچین خود نهاد رهبر بوده‌اند، قطعا آقای خامنه‌ای متهم اصلی این عدم بی‌کفایتی است و عامل تمام این بحران‌ها تصمیمات نابخردانه‌ی ایشان می‌باشد و نمی‌تواند از زیر بار مسئولیت این نابسامانی‌ها شانه خالی کند.؛

    اکنون می توان ادعا کرد که سخنان و ادعای این امامان جمعه «عدم تاثیر تحریم‌ها» در خوشبینانه‌ترین حالت ناصادقانه جهت فریب افکار عمومی است و چنانکه در اکثر فرهنگ‌ها بیان هر «امر مجهول و غیر یقین» به عنوان «امر مسلم و یقین» در یک حساب ساده اجتماعی «دروغ و فریب» محسوب می‌گردد و طبق گفته‌ی خود این امامان جمعه هم، «دروغ و فریب دشمن خدا به حساب می آید».؛

    در واقع این امامان جمعه ناصادقانه و طبق دستور تلاش دارند که دامان کسانی از این نظام، که مسئول و جزو حلقه‌ی تصمیم‌گیران مستقیم نابسامانی‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و سقوط ارزش پول ملی هستند را پاک کنند و تنها با اشاره به یکی ازعوامل این بحران‌ها (به بی‌تدبیری دولت) بسنده نمایند و با شکستن کاسه کوزه‌ها سر دولت، ناکارآمدی نظام را پنهان سازند درحالی که این نتایج باید در کارنامه‌ی نظام جمهوری اسلامی و شخص آیت الله خامنه‌ای به عنوان رهبر نظام ثبت گردد. به طور خلاصه، وضعیت تاسف بار کنونی بیشتر از هر چیزی متاثر از تصمیمات غلط آقای خامنه‌ای و نهادهای منتسب به ایشان است و همین دولت و ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد هم حاصل اندیشه‌های فاجعه بار ایشان بوده است.؛

    معروف عثمانی – اوپسالا 2012-10-06
    وبلاگ شخصی 

Skapa din egna professionella hemsida med inbyggd blogg på N.nu