-
.بحث و گفتگو با یک دوست مخالف فدرالیسم
Posted on oktober 15th, 2012 No commentsچندی پیش دوست عزیزی کە من از طریق خواندن مقالاتش او را میشناسم، در فیسبوک پیامی برایم گذاشتە بود. من هم جوابی برایش نوشتم. اتفاقا همان موقع انلاین بود و این دلیل گفتگوی گشت کە در سطور پائین میتوانید آن را بخوانید.؛
البتە متن گفتگو را دوبارە ویرایش کردەام . ؛بعد از سلام و احوال پرسی، نوشت: «گفتگو برای همزیستی» بە کجا رسید؟
نوشتم: خوبی گفتگو در اینست کە انسان هرگزچیزی را از دست نمیدهد اگر چیزی را هم بدست نیاورد. ؛
نوشت: شاید، اما از موضوعی سخن میگوئید کە موضوعیت ندارد. از ناممکنات سخن میگوئید و این جالب نیست. طرف مقابل گوشش بە این حرفها بدهکار نیست. همزیستی امروز چیزی مانند نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. ؛
نوشتم: یعنی میفرمائید، همەی انهائی کە از فدرالیسم دفاع میکنند، متوهم هستند، آنها درک درستی از شرایط ندارند؟ ؛
نوشت: منظور من درک نادرست از شرایط نیست، منظورمن اینست کە «سخن ازهمزیستی» آب در هاون کوفتن است.؛
نوشتم: این کە کمی بدتر شد!؛ نوشت: یعنی میخواهی من هم در مجلس عزا با شماها برقصم!؛ نوشتم: نرقص، استدلال کن کە چە راه معقول تری وجود دارد. ؛نوشت: اول شما بگو! با چە کسانی میخواهید بە اصطلاح «همزیستی» داشتە باشید واز چە کسانی توقع دارید کە «عدالت گروهی» رابرایتان بە ارمغان بیاورند، و آن را بە شما عطا کنند؟ نوشتم: خوب، مشخص است، ملیتهای ایرانی باید با هم همزیستی داشتە باشند. ما میگوئیم «اصل همزیستی» بر پایەی اعتقاد وعمل بە «عدالت گروهی» استوارو ممکن است. در واقع همزیستی مشروط بە وجود «عدالت گروهی» است. آن رااز کسی هم طلب نمیکنیم تا بە ما عطا کند! میگوئیم شرط همزیستی پایبندی بە عدالت گروهی است و اگر قرار بر عدم رعایت عدالت گروهی باشد، همزیستی ممکن نیست. ؛
نوشت: میدونم شما این ایدە را تبلیغ میکنید، اما میدونید چند نفر این موضوع را میپذیرند؟ در واقع طرف یا طرفهای درگیر، نە همزیستی را قبول دارند و نە بە حقوق ملیتها اعتقادی دارند. خودت بهتر میدانی کە بسیاری در میان نحلەهای فکری متفاوت همان اعتقادات و نظرات پان ایرانیستها رانسبت بە حقوق ملیتهای ایرانی را دارند. ؛
نوشتم: من چنین اعتقادی ندارم. کسانی کە بە عدالت گروهی معتقدند و دنیای امروز را میشناسند نە مخالف فدرالیسم هستند و نە مخالف همزیستی و تبعیض زدائی. اضافە کردم، مگر مقالات منتشر شدە اخیر را ندیدەاید؟
نوشت: چرا دیدم، دیدم، هم قطرەها و هم دریا را. اضافە کرد، مگر نمیبینی کە در شبکەها اجتماعی و جامعەی مجازی چە بر سر شادی صدر آوردند؟ پرسید، کمپین علیە شادی صدر را دیدەای؟
نوشتم: دیدەام، اولا جامعەی مجازی، اجتماعی مجازی است و دلیل واقعیات جامعەی امروز ایران نیست. در ثانی کسانی دیگر هم همە آنطرفیها را «فاشیست» مینامند در حالی کە ان هم نظرات و دیدگاە ملیتهای ایرانی نیست.؛نوشت: بیائیم سر اصل مطلب. طبق همەی شواهد و قرائن، امکان ندارد کە هیچ حکومتی چە سبز، چە سرخ و چە آبی بعد از جمهوری اسلامی هم مثلا فدرالیسم را بپذیرد یا بە «حق تعیین سرنوشت» بهائی بدهد یا انرا قبول نماید. ؛
براش نوشتم: دوست من، ما، نە میخواهیم سربار کسی باشیم و نە حقوقمان را از کسی طلب میکنیم! اگر جمعی بخواهد حقوقمان را نادیدە بگیرد، هیچ لزومی بە استمرار همزیستی پر دردسر و مشکل افرین نخواهد بود و در چنین حالتی ما راە خود و انها هم راە خود را خواهند رفت. ؛
برایش نوشتم، اندیشەی راست افراطی یا پانها در همەی کشورها وجود دارد و در ایران هم وجود پان ایرانیستها همان مشکل و معضل راست افراطی در جهان است و لازم نیست کە از انها هراسید. در جهان با انها تا زمانی کە قوانین را رعایت کنند مدارا میشود و بە وسیلەی پلیس کنترل میگردند و قاعدتا باید با انها هم در ایران فردا بدین شیوە رفتار گردد. ؛
نوشت: عجب! یعنی آنها خودشان را کنترل کنند؟ یا منظورت اینست کە آنها حکومت را دو دستی بە «فدرالیها» تقدیم میکنند؟!! تو در خواب و خیال زندگی میکنی و واقعبین نیستی یا نمیخواهی واقعیتها را ببینی یا بفهمی! اضافە نمود، هر حکومتی کە در ایران سر کار بیاید بە آنچە بها نخواهد داد حقوق ملیتهای ایرانی است و نسیب ملیتها تنها سرکوب شدن است و بس. ؛
نوشتم: قبول میکنم کە مشکل وجود دارد و ممکن است این شکاف روز بروز عمیقتر گردد، ممکن است این گفتگو بە نتیجە دلخواه نرسد و ممکن است نە اینطرفیها و نە آنطرفیها بە زندگی در همزیستی رضایت ندهند. اینها موضوعی هستند کە خارج از ارادەی افراد است. اما انتخاب شخص من فدرالیسم است و احساس میکنم این سیستم هم نیل بە دمکراسی را در کشور یاری میرساند و هم تبعیض زدائی را تضمین میکند و علاوە بر آن از «برخوردهای احتمالی ملیتی» هم کە در یوگسلاوی سابق و بسیاری از نقاط دیگرشاهد بودیم جلو گیری میکند اگر هم موفق نشدیم و مسائل ناگواری روی داد، مسئولیت اخلاقی و انسانی آن با تمامیت خواهان و طرفهای دیگری خواهد بود کە با عدم درک درست از شرایط هروز بە عمیقتر شدن این شکافها یاری رساندند و بە اختلافات دامن زدند. ؛
نوشت: اگر تلاش امثال شما بە بقای تبعیض یاری برساند یا بە سرکوب خونین ملیتها یا یک ملیت کمک کند، بازهم شرمندە نخواهید بود؟
نوشتم: بنظر من، انتخاب ما در میان «گزینەهای ممکن» تنها الترناتیوی است کە نە تنفرو انشقاق را دامن میزند و نە بقای تبعیض را، بنابر این چرا باید در صورت وقوع هر احتمالی ما شرمندە باشیم؟
نوشت: اگر فدرالیها از «سراب نشان دادن »بە ملیتها دست بکشند، هر کدام از ملیتها دنبال بدست گرفتن سرنوشت خویش خواهند رفت و این معضل و قصە تلخ تاریخی برای همیشە حل خواهد شد. ؛
نوشتم: تا جائی کە من اطلاع دارم هیچ فدرال خواهی نمیخواهد و اگر هم بخواهد نمیتواند گزینەی خود یعنی «همزیستی ملیتهای ایران» را بە ملیتها تحمیل کند. فدرالیسم از نظرفدرال خواهان تنها یک پیشنهاد است نە جبر یا تحمیل. در واقع فدرال خواهان با دفاع از «حق تعیین سرنوشت» بە ملیتهای ایرانی پیشنهاد میکنند کە با انتخاب گزینەی «همزیستی بدون تبعیض» هم بە جامعە عادلانە توجە داشتە باشند و هم بە دمکراسی و حقوق بشررغبت نشان دهند. ؛نوشت: شما کە همان سخنان قبلی خود را تکرار میکنید و فکر نکنم کە بحث ما بە سر انجام مناسبی برسید. ؛
نوشتم: شاید حق باشما باشد. ؛
نوشت: خوشحال شدم از گفتگوی با شما. ؛
نوشتم: من هم خوشحآل شدم و همچون ایشان برایش آرزوی سلامتی کردم.؛