• مطالبەی قومی بە خطرناکی حملە خارجی

    Posted on mars 27th, 2012 maaroufosmani No comments

    چندی پیش مطلبی ازجناب دکتر علی حاجی قاسمی  در وب سایت ایران امروز منتشر شد . من با بخشی از نظرات ایشان مخالف بودم و کامنتی  در همان صفحە گذاشتم و اقای حاجی قاسمی هم زحمت جواب را متقبل شدە بودند. در زیر هر دو مطلب را میتوانید بخوانید.  کل مطلب  در این ادرس موجود است

    http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/36032/

    بنظر میرسد نوشتە اقای حاجی قاسمی ، در مورد چرائی رای دادن اقای خاتمی گمانەزنی خوبی است وبرخورداراز استدلالهای منطقی والبتە تقریبن بیان شدە ازجانب اقای خاتمی درتوضیح کوتاهی کە دروب سایت شخصیش و قبل از ان دریک مصاحبە کوتاه و مختصرازوی کەدر یکی از صفحات فیسبوک اشنایان ایشان منتشر شد. با این تفاوت کەاقای حاجی قاسمی انها رابخوبی دستە بندی و حدومرز، توقعها، چشمداشتها وتاثیرهای احتمالی راانها را از دید خود توضیح دادە اند

    امااین همە ی موضوع نیست.اقای حاجی قاسمی در بند چهارم چنین گمانە زنی میکنند. ازمتن:چهارم، تهدید مداخله خارجی و یا فعال شدن گروه هایی که با طرح و پیشبرد دستور کار غیراصلاحی و رادیکال، مثلا با تشدید مطالبات قومی، امنیت عمومی را مورد تهدید قرار می دهند و جامعه را به وضعیتی بحرانی تر و نامشخص تر سوق می دهند با رویه اصلاح طلبانه منافات دارد.” پ.ن.قول و این سخن اقای خاتمی است:…. برای دفع مخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی اقدام کرده ام.. ” پ.ن. قول
    فکر نکنم کە تفسیر اقای حاجی قاسمی استناد بە این گفتەهای اقای خاتمی باشد. مطمئنن ایشان مستندات دیگری برای گمانە زنی خود دارند. می توان ‘قوم’ را بە نوعی مرتبط با ‘درون’ کشوردانست اما بعید است کە کسی ”تهدید ” را ”مطالبە” تفسیر کند
    اگرایشان بە تفسیر این سخنان اقای خاتمی نشستەاند، لازم است کە توجە فرمایند اقای خاتمی یا هرکس دیگری با توجە بە مشاهدات عینی وبا مطالعە موارد مشابە ، مسائل را میسنجند و قضاوت میکند. در صورت حملە خارجی کە ارزومندم هرگز بە وقوع نپیوندت، مورد عراق بە ایران شبیە است کە مورد حملە خارجی قرار گرفت. اگر اقای خاتمی، بە شنیدن اخبار علاقەمند بودە اند، مطمئنن میدانند کە اغتشاشات و ناامنی و انچە در عراق تولید نگرانی کرد، گویا وبیانگر مطالبات قومی نبود بلکە حکایت از اختلافات مذهبی داشت
    تنها کردها قومی دیگری بودند و این باعث مشکل حادی نگردید، بلکە در بسیاری از جهات دیگران را هم یاری رساند
    اقای حاجی قاسمی چە تعریفی از مطالبات قومی دارند، انها را برمیتابند یا نە؟ من علاقە مند بە ان نیستم. اما واضح است کە لزومن مطالبات قومی مترادف با تجزیە طلبی نیست همچنانکە هر وحدت خواهی هم فاشیست نیست. اموزش بە زبان مادری یا حق برخورادری از اداب و سنن قومی، یک مطالبە قومی است و این مطالبە قومی میتواند تا استقلال طلبی هم گسترش یابد کە نتنها جرم نیست، بلکە طبق اسناد اعلامیە جهانی حقوق بشر و پروتوکلهای الحاقی حق هر ملتی است
    مشخص است کە وحدت خواهی و همزیستی ملتها هم بە ارادە خودانها بستگی دارد. اما اقای حاجی قاسمی نگرانی اقای خاتمی را مطالبات قومی کە درقانون اساسی ولایت فقیە هم بدان با همین نام ‘مطالبات قومی’ اشارە شدە است وبر قانونی بودن ان صحە گذاشتە است، می نامند. این جای تردید است
    بحث من در این پاسخ ناظر برپرداختن بە حقوق ملیتهای ایرانی نیست و اعتقاد هم ندارم کە کسی از دیگری چە خاتمی باشد یا حاجی قاسمی، حقوق بدهی خود را بخواهد، کە از ان برخوردار است مگر از وی غصب شدە باشد و هیچ غصبی هم ابدی نیست
    سوال اینست کە گمانە زنی و سخن گفتن از ”نگرانیهای” کسی کە اینروزها بعلت رای دادن با رنجش وسیع دوستارانش روبروست، و روزی معمار تمدنهایش میپنداشتند وامروز وی را چنان نگران ‘مطالبات قومی” هم میهنانش معرفی کنیم و تهدید ‘طرح مطالبات قومی’ را ازنظر ایشان بسان هجوم بیگانگان نشان دهیم، منصفانە است؟ اقای خاتمی در دو توضیح کوتاهی کە نشر یافت بە خطرحملەخارجی اشارەکوتاهی کردەبودند. شکی نیست کەازاین بابت بسیارنگرانندواین نگرانی بجا و واقعبینانەاست. امااقای حاجی قاسمی موضوع ‘مطالبات قومی’را از کجا واردمقولە نگرانیهای احتمالی اقای خاتمی کردەاند، با تمام احترامی کە برایش قائلم، کارغیر حرفەای و سخن خود را بزبان دیگری گفتنش میدانم.
    آقای خاتمی بعلل فراوان برای من قابل احترام و از دوم خرداد ٧٦ نظراتش را دنبال کردەام. چە درپس اندیشەهایش نهان کردە برای من نە مهم است ونە مشخص. من و علاقمندان او ازاظهارات علنی و نوشتەهایش ، اندیشەاش را میخوانیم و این منطقی جا افتادە است، تقریبن. اما در اظهارات علنی و نوشتەها وسخنرانیهایش من سراغ ندارم کە ایشون از”مطالبات قومی” ابراز نگرانی کردە باشند و تازە این نگرانی رابسان ”حملە خارجی” کە جان هزاران نفر از هم میهنان را میگیرد، دهشتناک و رعب اور بداند. انتظاراست کە اقای حاجی قاسمی در این مورد توضیح دهند تا روشن شود، مردی کە درایران محبوب است ودر استان کردستان درصد رایشان بسیار بالا و حتا درسقزبا استناد بە درصد رای دهندەگانش محبوبتراززادگاهش، چە در پس زبان شیرینش نهان است و چە نگرانی پشت گفتگوی تمدنهایش وجود دارد کە بروزنمیدهد ودیگران در گمانە زنی مطرحش میکنند
    برای یک تحلیل گر بدون دردست داشتن مستندات یا در اختیار بودن شواهد قابل لمس، بدینسان سخن گفتن از نگرانیهای کس دیگری کە درصحنە سیاسی و اجتماعی فعال است و بە روشنی سخنانش را بیان کردە، شایستە نیست. شاید اقای حآجی قاسمی در این بخش دچارخطا در کاربرد وانتخاب کلمات شدەاند، کە برای من قابل درک است. وا گرنە؛ این سخن تفکری  تراوش  شدە از ذهنهای اسیر دردوران استبداد کلاسیک و مخالف صریح منشوراعلامیە جهانی حقوق بشر وتمام اصول دمکراتیک است. بحث بر سر چنین اندیشیدن اقای حاجی قاسمی نیست. این موضوعی است کە بە خودشون مربوطە و کسی قصد تحمیل قوانین وسنن اولیە ی زیست مسالمت امیز ملتها را بە وی ندارد. ولی تیر خود را بنام کسی دیگر شلیک کردن، اندیشە و نگرانی خود را بجای کسی دیگری کەدرعرصەسیاسی فعال است ولی مجال سخن گفتن را بعلل روشن ندارد،قالب کردن، بی انصافی است
    ارادتمند معروف عثمانی

    ______________________________________________________

    دکتر علی حاجی قاسمی در جواب این کامنت چنین فرمودەاند

    از دوستان عزیزی که به نقد مطلب بنده نشستند و جنبه های ضعیف و مهم آن را برشمردند سپاسگزارم چون قصد من هم دامن زدن به بحث بود. به نظرم نظرات اصلاحی شما را حوانندگان خوانده اند و نیازی به تکرار آن ها از جانب من نیست، اما من هم به سهم حود از آنها درس گرفته ام. تنها در یک مورد نیاز به توضیح می بینم، آنجاییکه نویسنده عزیز آقای عثمانی در باره نگاه بنده به مطالبات قومی ابهاماتی را ملاحظه کردند که بیشتر ناشی از سوء تفاهم و حتما ضعف بنده در طرح مسئله بود. اگر آقای عثمانی مطالبات قومی را در حد «آموزش بە زبان مادری یا حق برخورداری از اداب و سنن قومی» می دانند که باید عرض کنم که این نویسنده این حق را آنچنان محرز دانسته ام که نیازی به بازگو کردن آن ندیده‌ام. بنظرم مطالبات گروه های مختلف قومی در ایران از این موارد بالاتر است و البته مبنای تفکر من هم تعاریف لنینیستی از حقوق ملل نیست که اگر او و پیروانش یه حقوق ملل باور داشتند در هفتاد سال زمامداری بر اتحاد شوروی به نابودی فرهنگ و آزادی ملل یا اقوام گوناگون اقدام نمی کردند بلکه برای من حقوق ملل در چارچوب حقوق شهروندی یا حقوق بشر تعریف می شود که بر مبنای آن انسان ها (و به طبع آن مجموعه انسان ها در قالب قوم، ملت، طبقه اجتماعی، گروه های جنسی و غیره) نه تنها از حق کامل در برخورداری از تکلم و آموزش به ربان مادری یا برخورداری از آداب و سنن فومی که حتی از حقوق کامل در کنترل بر بودجه عمومی و نحوه اداره کشور منطقه، شهر و روستای خود برخوردارند. این تعریف از حقوق شهروندی بسیار فراگیرتر و گسترده تر از آن چیزی است که ما در اوان سیاسی شدن آن را آموحته بودیم
    حرکت از حقوق شهروندی پایه شکل گیری نظام های دموکراتیک بوده است که بخصوص پس از جنگ جهانی دوم توماس مارشال انگلیسی به آنها پرداخت و از سوی بسیاری از سیاستمداران لیبرال و سوسیال دموکرات و حتی چپ های اروپایی مورد استفاده قرار گرفت. آنچه اما در نوشته بنده به عنوان نگرانی مطرح شد که البته الزاما تفسیر گفته های آقای حاتمی نبود بلکه نقد من به مانور آقای خاتمی بود. استراتژی برخی قدرت های خارجی بویژه اسرائیل بود که به دلیل دشمنی با حکومت ایران درست در بحبوحه کشمکش اخیر بر سر مسئله هسته ای فعال شدن برخی گروه ها که نه سابقه ای دارند و نه در اقکار عمومی مردم مناطق مختلف ایران پایگاهی دارند را برجسته کرده اند. نگرانی بنده از افزایش مطالبات قومی نیست بلکه از این است که مطالبات قومی به استراتژی قدرت های خارجی در دامن زدن به اختلافات قومی در ایران آلوده شود. این اقدامات البته بر کردستان ایران تاثیری نداشته است. صاحبنظران، احزاب و گروه های باسابقه در کردستان ایران به دلیل سابقه مبارزات طولانی، پختگی و آگاهی به اغراض بیگانگان هیچکدام در چنین دامی نیفتادند و با مرزبندی قاطع خود با دستور کار پنهان بازیگران منطقه ای و بین المللی، بار دیگر وفای خود را به عهد و پیمان با دیگر شهروندان ایرانی نشان دادند و از این حیث درسی تاریخی را به جامعه سیاسی ایران دادند
    سحن را کوتاه کنم به این امید که در آینده فرصتی شود تا بیشتر و به طور اختصاصی به موضوع مطالبات قومی در چارچوب حقوق شهروندی بپردازم که گفتنی در این باره زیاد داریم
    با احترام علی حاجی قاسمی
    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    کل مطلب اقای حاجی قاسمی در وب سایت صبح امروز؛

    http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/36032/

  • ”بحرانهای پیش رو در سال ٩١”

    Posted on mars 19th, 2012 maaroufosmani No comments

    !زود پز بدون سوت هم منفجر می‌شود


    iran-emrooz.net | Tue, 20.03.2012, 7:30

    سال ١٣٩٠ بە ساعات پایان خود نزدیک می‌شود. سالی کە شروع و پایانش برای مردم ایران چندان خوب نبود. مرگ جانگداز هالە سـحابی و هدا صـابر و تداوم اعدام‌های نهان و آشکار دراین سال، پروندە قطور آیت‌اللە خامنەای و نظامش را به‌عنوان ناقضان حقوق انسانی سنگین‌تر نمود.

    سال ٩٠ برای فعالین سیاسی، کوشندگان حقوق بشر و روزنامە‌نگاران مملو از سرکوب و شقاوت بود. درب زندان دمی از چرخیدن برای بلعیدن تلاش انسانهای نیک سرشت نە ایستاد و برای رها کردن انسانها بسیار کم چرخید و اخرین بار برای رهائی مهدی خزعلی با هفتاد روز اعتصاب ترو خشک، بە قول همسر مصطفی تاج‌زادە: ”دیکتاتور در مقابل استواریش دوام نیاوردند. آنقدر نشکست تا شکستشان داد.” اجبارن چرخی زد.

    سال ١٣٩٠ شاهد صدور دو گزارش آقای احمد شهید در مورد نقض گستردە حقوق بشر بوسیلە ج. ا. ایران بود. این گزارشات مقامات و سران حکومت را بشدت خشمگین، و فعالان حقوق بشر را بە خاطر پژواک صدایشان در جامعە جهانی خوشحال نمود. ‘جدائی نادر ازسیمین’ فیلم اصغر فرهادی با کسب جوایز گرانبهای بین‌المللی و در صدر انها ‘اسکار’ موفقیت بزرگی در سال نود برای ایرانیان محسوب گشت، گرچە از طرف مقامات ایرانی هیچ واکنش مثبتی را در پی نداشت.

    بر خلاف نظر آیت‌اللە خامنەای کە فکر می‌کرد، اگر شریک قدرت را از میان کنیزکان بر گمارد اختلافات خانوادگی نظام را مهار خواهد کرد، با یازدە روز خانە‌نشینی آقای احمدی نژاد، اختلافات درون نظام بە اوج رسید و بار دیگر باندهای قدرت را رودروی هم قرار داد. امری کە هرچند ظاهرن مهار گشتە اما با بجاگذاشتن پیامدهای منفی، قدرت سیاسی را بسیار آزار داد.

    تحریم‌های سختی کە علیە ایران از جانب شورای امنیت چند ماه پیش بە تصویب رسیدە و از ابتدای سال ٩١ می‌رود کە با وسعت بیشتری بە اجرا درآید بدون شک بر اقتصاد کشور و قدرت خرید مردم ضربات جبران ناپذیری وارد می‌کند. پروندە اختلاس سە هزار میلیارد تومانی، برخلاف امر ولی فقیە کە گفتند ”کشش ندهید” هنوز در داخل و خارج کشور کشش می‌دهند و رسوائی دیگری را برای نظام رقم زد. در مجموع کارنامە اقتصادی دولت منصوب آیت‌اللە خامنەای هر چند تعریفی نداشت، اما توانست با استفادە از قیمت بالای نفت و تخلفات اقتصادی و سقوط نسبتن زیاد ارزش پول ملی، کشور را با قدی خمیدە، سرپا نگهدارد. اما با توجە بە اینکە تحریم‌های نفتی جهانی، صادرات نفتی ایران را نشانە گرفتە و هر روز کشورهای بیشتری بە دایرە تحریم کنندەگان افزودە می‌شوند درآمدهای ارزی کشور را در سال جدید بشدت تهدید می‌کنند. علاوە بر این تحریم بانک مرکزی و دیگر بانکها، گرهی دیگر برمعضلات اقتصادی پیش روی کشور ، برای دادوستدهای جهانی محسوب می‌گردند و ظاهرن نظام ج.ا ایران برای حل آنها گزینەی اسانی پیش رو ندارد.

    خطر وقوع جنگ خصوصن در سە ماه گذشتە، احتمالی واقعی بود کە بسیاری از فعالین سیاسی و اجتماعی را بە واکنش واداشت. گاهی چنان پررنگ می‌گشت کە همە صلح دوستان را در جهان از قریب الوقوع بودن برخورد نگران می‌کرد و در زمانی دیگر فتیلەها پائین کشیدە می‌شدند. اما با توجە بە اینکە شرکای غربی میگویند؛ همە گزینەها روی میز است و جمهوری اسلامی تنگە هرمز را در گروگان دارد، بعید نیست یک محاسبە یا اشتباهی زنگ فاجعە جنگ را در سال جدید بصدا درآورد.

    براساس نظر کارشناسان نظام ج.ا.ایران برای حل معضلات پیش رو سە گزینە در اختیار دارد.

    ١- حکومت با اتخاذ تمهیداتی مانند انتخابات آزاد و سپردن سکان کشور بە دست نمایندگان واقعی مردم، بسوی آشتی ملی گام بردارد و از طریق کسب پشتیبانی داخلی بە نبرد یا حل بحرانهای خارجی بپردازد. گزینەای کە باتوجە بە توازن قوا در داخل و خصلت حکومت در سرکوب گروههای دگراندیش و عدم اعتقاد بە دخالت دادن مردم در حلقە تصمیم گیری، امری محال بنظر می‌رسد.

    ٢- در عرصە خارجی با شفاف کردن برنامەهای هستەای و جدی بودن در مذاکرات واعتماد سازی ، از استکاکات کشور باجامعە جهانی بکاهد و بحران را بە شیوەی مناسب مدیریت کند.اما بە دو دلیل این امر چندان محتمل بە نظرنمیرسد. – توهمات ایت اللە خامنەای و عدم اعتماد وی بە دول غربی. – حساس کردن افکار عمومی داخل کشوربا تبلیغات و مانورهای گذشتە رسانهای حکومت روی مذاکرات هستەای. بعید است کە حکومت تنش زدائی را مثبت ارزیابی کند و بە هیچ سازشی با گروه پنج بە علاوە یک تن دردهد. چنین ریسکی برای ایت اللە خامنەای کە بە موقع و بی موقع در کورە دشمنی با غرب دمیدەاند بە مثابە جام زهر نچندان گورایی خواهد بود.

    ٣- وجود جنبش اعتراضی در کشور امری ثابت شدە و واقعی است. اما این جنبش به علل متفاوت ‌تاحال (بجز چند ماە بعد از انتخابات سال ٨٨) توان به چالش‌کشیدن قدرت سیاسی کشور را بصورت جدی نداشتە و نتوانستە است کە مردم خاموش و ناراضی را متحد و بە مقابلە با حکومت ترغیب کند. عدم وجود رسانە آزاد و مستقل، نبود تشکلها، عدم ارتباط ارگانیک میان معترضان و سرکوب شدید و سبعیت و بی‌رحمی حکومت از مهمترین علت‌های آن است. اگر این معترضان خاموش، بهر دلیلی بە جنبش اعتراضی بپیوندند، با توجە بە سقوط شدید درآمدهای حکومت بخاطر تحریم‌های جهانی کە برای سرکوب شدیدن نیازمند آنهاست، افقی جدید را در سال تازە خواهد گشود و صفحە بازی بە شیوەای جدید چیدە خواهد شد.

    سال جدید (نود و یک) آبستن کدام واقعەهاست را تقریبن می‌توان بررسی نمود اما نمی‌توان پیش‌بینی کرد کە وقوع کدام اتفاقات در آن اجتناب ناپذیر است. هرچە باشد این افق متاسفانە نە روشن است و نە امیدوار کنندە… شاید بتوان گفت کە وضعیت نظام و امنیت کشور بە زودپزی شبیە است کە از تمام جوانب در حال گرم شدن و سوختن است. اما آیت‌اللە خامنەای و مقامات بالای نظام، هرازچند گاهی با نفی هرگونە بحران در کشور، بجای تدبیر برای فرو کاستن از دامنەی گرما و اتش، دست روی دریچەهای اطمینان زودپز گذاشتەاند، تا سوت نزند. ولی زود پز برای منفجر شدن محتاج سوت زدن نیست.

    معروف عثمانی – اوپسالا

    کامنت اقای فرهاد گرامی در ایران امروز؛ ■ مطلب آقای عثمانی وزین و خواندنی است اما دارای یک مشکل اساسی است که بسیاری از نویسندگان و کوشندگان سیاسی در ایران گرفتار آن هستند و آن نوع نگاههش به حکومت و امکان تاثیرگزاری بر آن است. در میان احتمالات موجود برای آینده ایران آقای عثمانی امکان مصالحه و سازش را بین حکومت و اپوزیسیون را امری غیرممکن می داند. همین نگاه مطلق بلای جان ما ایرانی ها بوده است.
    آقای عثمانی مصالحه و سازش هیچگاه غیرممکن نیست. برای آن اما دو شرط اساسی نیاز است.
    اولا اینکه شما سازشکار باشی، سازش را مذموم ندانی و حل اختلافات بین طبقات و گروه های اجتماعی و سیاسی را متمدنانه ترین و معقول ترین روش حل مسائل بدانی و دوم اینکه در انجام ساشز و متقاعد ساختن طرف دیگر تمام تلاش خود را بکار بگیری. ما ایرانی دعوا و مجادله را خوب بلدیم و با اولین بی مهری می رنجیم و راه خصم و مبارزه برای حذف را در پیش می گیریم. جنبش سبز با مطالبه محوری آغاز شد اما در روتد خود در دام قهر و ستیز افتاد.
    طبیعی است که در میدان قهر و ستیز راه برای آشتی باز نمی شود. سازش با اپوزیسیون غیرممکن است برای اینکه همه ما موسوی و کروبی اهل مقاومت را می خواهیم و پشت این دو عزیز سنگر می گیریم ولی محمد خاتمی که راه تعامل و گفتگو را باز نگاه می دارد بی اراده و سست عنصر می دانیم. تا تکلیف خودمان را با خودمان روشن نکنیم نخواهیم توانست از طرف مقابل (حکومت) انتظار و توقع عقب نشینی داشته باشیم.                        ارادتمند فرهاد

    ■ با سپاس از حسن نظر اقای فرهاد گرامی!
    انچە شما بیان کردەاید، من با ان مخالفتی ندارم. ولی باید توجە داشتە باشید کە در این نوشتە ، در مورد گزینەهای پیش روی حاکمیت در مقابلە با چالشهای با توجە بە سوابقی کە از حاکمان در دست است، گمانە زنی شدەاست. در گزینەی اول هم با سخن گفتن از ‘اشتی ملی’ بصورتی کلی از مصالحە یا سازش سخن رفتە است.
    اما استنباط من اینست کە معترضان با شرایط فعلی قدرت تاثیر گذاری بر وقایع و چانە زنی با حاکمیت را ندارند. بە زبانی دیگر، حاکمیت برای انها وزن و بهائی قائل نیست تا بە سازشی احتمالی با انها تن در دهدو این واقع نخواهد شد مگر ناراضیان خاموش بە معترضان بپیوندند و در انصورت هم نتیجە، ضرورتن سازش نخواهد بود. انچە واقع میشوند، همیشە مصلحت نیستند. اکنون چە کسی است کە حسرت ماندگاری بختیار را نخورد ولی واقعیت چیز دیگری میگوید؛ انقلاب وجودش را در پاریس هم تحمل نکرد و تکە تکە اش کردند.
    من در هیچ نوشتەای عمل اقای خاتمی را مذموم ندانستەام، و بە تعامل و گفتگو ی گروهها و احزاب برای رسیدن بە دمکراسی اعتقاد دارم و راهی هم شایستە تر از این نمی شناسم.
    برای سازش یکی از این دو نکتە مطرح ست؛ ١- درک درست حکومت از واقعیتها و باور حاکمیت بە سازش و عدم انسداد مجاری اصلاحات. ٢- وجود توازون نسبی قوا.
    هیچکدام از این شرایط برای سازش مهیا نیست.

  • وزنەای برای تغییر و دریچەای برای اعتراض

    Posted on mars 13th, 2012 maaroufosmani No comments

    معروف عثمانی


    iran-emrooz.net | Tue, 13.03.2012, 0:58

    بخش نخست مقاله

    ”پروسە انتخابات” ازمنظر مخالفان

    برای شناخت و تشخیص نظر اپوزسیون ج.ا. ایران در مورد ‘پروسە انتخابات’ ابتدا باید دیدگاه آنها را در مورد این پروسە، بە طیفهای متفاوت ومختلف تقسیم کرد. هرچند بسیار سخت است کە ازچند وچون اعتقاد متفاوت و گاهن متناقض مخالفان رنگارنگ حکومت بە ‘انتخابات’ سخن گفت. اماانچە مشخص است بخشهای ازاپوزسیون، حکومت ج.ا. ایران را نظامی دیکتاتور و خودکامە می‌دانند کە درطول حیات خود با قتلها، ترورها، ستمها وسرکوبهای کە انجام دادەاست نه‌تنها مشروعیت خود را از دست دادە، بلکە سران حکومت ان باید بعنوان جانیان وناقضان حقوق بشرمورد پیگرد بین المللی قرارگیرند وهر مصالحەای را باحکومت سازش وحتا شرکت در انتخابات را بە هر منظوری خیانت قلمداد می‌کنند و بنظر نمی‌رسد کە ‘انتخابات’ را بە عنوان مرجع داوری میان خود و جمهوری اسلامی بپذیرند. یا حتا حاضر باشند بعنوان یک تاکتیک برای گسترش اعتراضات قدم در وادی انتخاباتی نهند کە جمهوری اسلامی انرا برگزار می‌کند.

    طیف دیگر اپوزسیون مانند گروههای درون جنبش سبز، جمهوری خواهان، تعدادی از گروههای چپ و سوسیال دمکراتها، اکثر احزاب کرد و تعدادی ازسلطنت طلبان باوجود اختلافات عمیق دراستراتژی و تاکتیکها، در مجموع آنها هم جمهوری اسلامی را حکومتی ستمگر و دیکتاتور می‌دانند و معتقدند کە حکومت بااستفادە از زور و قوە قهریە بر مملکت حکومت می‌کند و انها را ناعادلانە از حق مشارکت در قدرت محروم کردەاست. بیشترانها ادعا می‌کنند کە بە ‘پروسە انتخابات’ بعنوان تنها معیار و وسیلە سنجش اعتماد مردم و مشرعیت بخش بە حکومت اعتقاد دارند و خواهان تن دادن حاکمان جمهوری اسلامی بە یک انتخابات آزاد تحت نظارت سازمانهای جهانی برای عبوراز موقعیت کنونی هستند و حاضرند در یک پروسە مصالحە با حکومت وارد مذاکرە شوند و ادعا می‌کنند کە آنها خواهان شرکت درانتخابات هستند. ولی جمهوری اسلامی ناعادلانە با سبعیت از شرکت انها در انتخابات جلوگیری می‌کند. هرچند جمهوری اسلامی در جواب انها ادعا می‌کند کە انها بە بیگانگان وابستە هستند و خواهان انجام پروسە انقلاب رنگی و سرنگونی نظام، کە خواستی صهیونیستی وامریکائی است، هستند. اتهام وابستگی بە دول خارجی بشدت از جانب همە انها رد می‌شود، ولی تعدادی از انها مانند احزاب کرد، علنن خواهان سرنگونی نظام هستند و از گفتن آن هم ابائی ندارند. در اتفاقی نادر، اکثرقریب بە اتفاق گروههای اپوزسیون وطیفهای عمدە جنبش سبز مانند اصلاح طلبان، ملی مذهبیها ونهضت آزادی با اعلام عدم شرکت در انتخابات دورە نهم مجلس شورای اسلامی در ١٢ اسفند سال ١٣٣٩٠ بدون مذاکرە و در تلاشی گستردە اما نا هماهنگ، سعی نمودند کە با تحریم انتخابات و خانە نشین کردن مردم، مشروعیت حکومت را زیر سوال برند. تلاشی کە بە زعم تعدادی با اینهمە مدعی ریز ودرشت بسیار کم اثر بود و حتا بەاندازە مشارکت اقای خاتمی در فضای مجازی و رسانەای انعکاس نداشت. ولی جمهوری اسلامی با در دست داشتن امکانات تبلیغاتی، لوازم تطمیع ، ایجاد حساسیتهای گوناگون، ترس ازتنبیە و بسیاری ازعوامل دیگر کە می‌تواند باعث شرکت بیشتر مردم در انتخابات گردد، ادعا نمود کە در حدود شصت و پنج(١) درصد مردم را بە پای صندوقهای رای کشاندە است. ادعای کەاز طرف همەی مخالفین و منتقدین غیرواقعی(٢) تلقی شد.

    حاکمیت در طول این ٣٣ سال بخوبی تمامی ریزەکاریهای خنثی سازی تحریم را قبل و بعد از انتخابات اموختە و با زیرکی و ترفندهای گوناگون در زمینی کە خوداراستە ، مخالفین را با ناکامی مواجە می‌کند و با ارائە ی مستندات وبا نشان دادن تصاویرشرکت کنندەگان (٣) بصورت متوالی و درزمانهای متفاوت مشروعیت خود را بە نمایش می‌گذارد.از طرف دیگر بدون احتساب اندازە اعتماد مردم بە مخالفان و بدون در نظر گرفتن پراکندگی مخالفان و خواستهای متفاوت و تاکتیکهای حتا متناقض و اختلافات شدید بعضی از انها با هم ، کە بصورت بسیار جدی باعث عملکرد ضعیف انها شدەاست، باید در نظر داشت کە انان برای عملیاتی کردن تحریم از موقعیت و امکان سخن گفتن با مردم محرومند و این یکی از مهمترین فاکتورهای فراگیر نشدن تحریم در بین مردمی است کە قرار است در انتخابات شرکت کنند یا بە تحریم بپیوندند. با توجە بە اینکە حاکمیت کلیە رسانەهای جمعی را در انحصار خود دارد، مطمئنن اگرتحریم انعکاسی هم داشتە باشد بە نالەی بچە اهوی در مقابل غرش شیری شبیە است واین فضا را برای یک فعال مخالف در داخل ناجوانمردانە مایوس کنندە، می‌کند.

    علل ناکارآمدی ‘تحریم انتخابات’

    یک واقعیت انکارناپذیر است کە درطول بیش از سی سال تحریم انتخابات از جانب مخالفین این تاکتیک عملن نە کمکی بەایجاد بسترهای مبارزە منفی کردە و نە برای مخالفین مستمسکی قابل اعتنا داشتەاست کە در کارزار مبارزاتی خود علیە حاکمیت از آن سود برند. بعلت تکرار و تداوم تقریبن همیشگی تحریم، این عمل بیشتر بە سنتی خنثی تبدیل شدەاست و گوئی کسی انتظارهیچ نتایجی از آن را ندارد.

    این موضوع را از زاویەهای دیگری هم می‌توان مورد بررسی قراراداد کە هریک فاکتورهای خوبی دال براشتباه بودن اتخاذ این تاکتیک هستند. نخست باید فضای واقعی و اولویتهای زندگی مردم عادی داخل کە قراراست در انتخابات شرکت یا انرا تحریم نمایند، مورد توجە قرارداد. بقول آقای حسین قاضیان، یک انسان عادی درزندگی واقعیش، جهان پیرامونش را مانند یک نخبە، سیاسی نمی‌بیند، زندگی و تلاش او در عرصە اجتماعی عینی و تصمیمات او بر مبنای خواستەهای روزانەاش گرفتە می‌شود و اولویتهای او کنار آمدن با پیچ و خمهای زندگی عادی روزانەاش است. نقل بە مظمون.

    جواب بە سوال کسی کە در داخل زندگی می‌کند و می‌پرسد: ”آیا فرقی بین خاتمی و احمدی نژاد یا مجلس ششم و مجلس هشتم نیست؟ آیا تفاوتی بین علی مطهری و کوچک‌زادە و روح اللە حسینیان وجود ندارد، ” بسیار سخت است. هرگز از تو نخواهد پذیرفت اگرجواب دهی، فرقی نیست یا اگرفرقی هم باشد از دست اوکاری ساختەنیست. او به صورت عینی می‌بیند کە آستین‌های روح‌اللە حسنیان هنوز خون‌آلود است و غلاف چاقوی جنایت پیشگیش از روی اجبار است و با این استدلال اگر از مطهری کاری هم ساختە نیست حداقل فریاد کە می‌زند و جانی نیست، برگ رای را درون صندوقی کە من و شما بە خالی بودن آن امید بستەایم، می‌اندازد. تازە باید سپاسگزار باشیم اگر محکوم‌مان نکند کە تحریم من و تو آقای احمدی‌نژاد را بجای خاتمی نشاند و مجالس هفت و هشت را بە جای مجلس ششم.

    انتخابات یکی از شاخص‌های دمکراسی است اما در مبارزات سیاسی و مدنی تصمیم شرکت یا تحریم آن، تنها یک تاکتیک است. تغییر تاکتیک نە مشروعیت مبارزە بدون خشونت را زیر سوال می‌برد و نە خطوط و مرزهای اعتقادی مخالفین را با حاکمیت بهم می‌ریزد. چنانکە ذکر شد به صورت فعلی، برگزاری انتخابات هیچ مشروعیتی بە نظام جمهوراسلامی نمی‌بخشد اما سلاحی است کە حکومت از آن بنحو احسن جهت تزریق مشروعیت سود می‌برد و از آن برای انسجام و تقویت روحیە نیروهای خود، و القای شکست مخالفین استفادە می‌کند. با برنامە ریزی و فکر جمعی باید آن را خنثی و حتا بر ضد او تبدیل کرد. اگربە سخنان جدید آقای خامنەای توجە کنیم، این موضوع بە روشنی قابل لمس است. ایت اللە خامنەای: ”مردم در انتخابات دوازدە اسفند و در عرصه رویارویی با جبهه مخالفان، قدرت ناشی از ایمان و بصیرت خود را به میدان آوردند و با این حرکت عظیم ، طراحی‌های چندین ماهه معاندان را برای انتخاباتی بی رونق، نقش بر آب کردند.” پ.ن.قول.

    می‌توان کارزار مدنی را با توجە بە توانائی‌ها بە هر نقطەای گسترش داد. چە دلیلی وجود دارد کە مخالفان در مناسبتهای حکومتی حضور نیابند؟ هرگاه هزار نفر در یک تجمع حکومتی، بە صوت و کف زدن روی بیاورند، مطمئنن دیگر شرکت کنندگان هم کە بە اجبار یا بخاطر موقعیتهای اداری در آن شرکت می‌کنند، همراهی خواهند کرد. باید عرصە انتخابات و مناسک حکومتی کە پاشنە اشیل نظامند، را با اشتراک مساعی و سازماندهی و ابداع شیوەهای نو اعتراضات از حکومت گرفت. کافی است کە معترضان یک تجمع حکومتی را بهم بریزند تا این امکان را از حکومت بگیرند و دیگر شاهد ادعاهای پر طمطراق آقای خامنەای نباشیم.

    انتخابات روزنە مناسب برای سازماندهی مخالفتهاست نە موقعیتی برای فرصت سوزی؛

    انتخابات موقعیت مناسبی است و نباید از فعل و انفعالات، بحثهای و موقعیتها کە در کوران انتخابات صورت می‌پذیرند، بە آسانی گذشت و با یک ‘تحریم’ بە حاکمیت سپرد. منظور این نیست کە در جریان یک انتخابات لزومن می‌توان حکومت را وادار بە عقب نشینی کرد، یا مهندسی آرا را درهم شکست. بلکە از حداقل هم نباید چشم پوشید. می‌توان از آن برای از عمق بە سطح آوردن مطالبات و شناسائی نیروهای فعال و اگاه بهرە جست. بعلت انبوه دفاتر و تجمعات انتخاباتی عملن کنترل نیروهای حکومت بر اوضاع تضعیف می‌گردد. تجربەی فعالین دوران انتخابات و شواهد و قرائن گویای اینست کە در زمان انتخابات فضای کلی جامعە با نشاط ، جو سیاسی ملتهب ، تبادل فکر و اندیشە و اطلاعات مناسب، ارتباط فعالین سیاسی و اجتماعی با مردم عادی ازهرزمانی بیشتر است. این موارد و مسائل دیگری کە مخصوص دوران انتخابات است شور، هیجان، امید و موقعیتی فراهم می‌کند کە کنترل دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی را بنحو بسیار محسوسی کاهش می‌دهد، و شرایط را برای نیروهای مخالف مساعد سازماندهی می‌کند.

    جبهە معترضان و مکراسی خواهان می‌توانند با تحقیق و بررسی فضای عینی داخل کشور، با تجدید نظر و تغییر در نگرش، و با تبیین واقعیتهای و با برنامە ریزی مجدد بە تغییر تاکتیک دست بزنند. تا انتخابات ریاست جمهوری فرصت تقریبن کمی برای هماهنگیها و عملیاتی کردن هر نوع پروژەای جز تحریم باقی است. ازهم اکنون می‌توان بە افراد نخبە ومحبوب درداخل کشور اهتمام داد و اعتماد بیشتری نمود. با ایجاد فضای مساعد برای گام گذاشتن انها در انتخابات، امید داشت کە انها توانائی باز کردن نسبی فضای بستە کنونی و عقب راندن باندهای قدرت کە با اعمال پوپولیستی بە نفوذ میان اقشار مردم چشم دوختەاند، را دارند.

    اما تحریم انتخابات از جانب گروههای دارای نفوذ، دعوت زندانیان سایسی یا رهبران نمادین جنبش سبز، آنها را با تردیدهای اخلاقی کاندید شدن مواجە می‌کند و این عرصە را از آنها می‌گیرد. از فضای قبل از ثبت نام کاندیداتوری تا مرحلە حذف بوسیلە شورای نگهبان، باید حداکثر استفادە را کرد. طبیعی است کە توان ایجاد هستەها در اطراف کاندیدها وجود دارد و می‌توان این هستەها را بە حداقلهای انسجام رساند و این در نبود تشکلها، اصلی بسیار مهم است.

    باید هدف از شرکت در انتخابات را عزم و ارادە جمعی برای بازپس گیری اصل ”پروسە انتخابات” از حاکمیت قلمداد و تعریف نمود، نە شرکت در نمایش تایید حکومت. بنابر این در مرحلە اول باید شورای نگهبان و نظارت استصوابی را نشانە گرفت. با ایجاد فضای مناسب، هزینە هر حذفی را بالا برد و عملن شورای نگهبان را بە چالش کشید. در ابتدا باید با تغییر در راهبرد از تمرکز حول افراد خوشنامی مانند اقای عبداللە نوری یا آقای خاتمی، شیوەای کە تاکنون اصلاح‌طلبان بدان دست می‌زدند، خودداری کرد و فضا را بە نوعی دیگر کە برای نیروهای حاکمیت غیرقابل پیشبینی باشد، رقم زد. درهر مرحلەای می‌توان بە اعتلاف اندیشید. اما تعدد کاندیدها و گفتگوی آنها با مردم، تیغ اختناق را کندتر می‌کند. نباید از مطرح شدن خواستهای واقعی گروههای مردم بوسیلە کاندیدها هراس داشت، برعکس؛ باید از طرح خواستها بصورت منطقی و معقول پشتیبانی نمود. عدم توجە بە خواستهای قومی، مذهبی، صنفی و جنسیتی مشروع گروههای مردم، جدا ازاینکە عملی اقتدارگرایانە است، یکی از دلایل عمدە توقف جنبش سبز هم بود. عملن این خواستها در سطح جامعە مطرحند و با پرهیزاز گفتگو یا عدم توجە بە انها، هیچ مشکلی حل نمی‌شود. پشتیبانی از انها در درازمدت هم بنفع جنبش دمکراسی خواهی و گام مهمی برای تغییر در توازون قواست و فاکتورمهمی برای گفتگو و همدلی و هماهنگی نیروهای فعال در سطح جامعە.

    بنابرهمە شواهد و قرائن سە دهە گذشتە و استدلالهای کە در بخش اول این نوشتە(٥) بدان اشارە شد، نهادهای انتخابی و پروسە انتخابات از سوی باندهای قدرت ولایت فقیە در معرض تهاجم واقعی هستند. بی‌تدبیری و بی‌مسئولیتی جنبش دمکراسی‌خواهی در قبال آنها، خسارات جبران ناپذیری بە منافع ملی، جامعە مدنی و جنبش اعتراضی مردم ایران وارد می‌کند. در سقوط بە استبداد هیچ عمقی را نمی‌توان ترسیم کرد و خطا است اگر آنچە امروز موجود است را عمق استبداد بپنداریم. اگر آلترناتیو استبداد برای بعد از خاتمی احمدی‌نژاد بود، گزینە بعدی او می‌تواند پولپوتی دیگر در این سرزمین باشد. مبارزە مدنی و بدون خشونت تنها راه نیست اما با توجە بە گذشتە و کارنامە موجود، تنها رویکردی است کە مردم بصورت گستردە بدان اقبال نشان دادەاند و انتخابات یکی از این صحنەهای کارزار مدنی است کە مردم در آن خوش درخشیدەاند. نباید بیهودە این سلاح را وانهاد و از آن بهرە نبرد. اگرجعل، تقلب و نیرنگ سلاح حاکمیت علیە رای و خواست مردم در انتخابات ٨٨ بود، درانتخاباتی دیگر اگر مردم بدان اقبال گستردە نشان دهند، در صورت تکرار، برای حاکمیت خانمانسوز خواهد بود. البتە این بە ارادە، توانائی و برنامەریزی سران جنبش اعتراضی و در کل توازون نیروها بستگی دارد. نباید فراموش کرد کە جنبش اعتراضی مردم رومانی علیە چائوشسکو در پی وقوع یک واقعە بروز کرد و در عرض یک هفتە پیروزشد. (٦)

    تردیدی نیست کە دیکتاتورترین حکومتها مجبور بە زانو زدن در مقابل جنبشهای مردمی هستند و این توازن قواست کە زمان مرگ دیکتاتورها را در صورت نشنیدن صدای ملت رقم می‌زند. هدف این نوشتە هم ایجاد بحث و گمانە زنی برای یافتن روزنەای جهت برهم زدن توازون قوا ست. انتظار و ادعای این نیست کە آنچە در این نوشتە گنجانیدە شدە، منطقی و عملی تلقی شود. بلکە این نوشتە در پی گمانە زنی برای یافتن روزنە‌ای هرچندکوچک، جهت تاثیرگذاری روی سرعت و پیچ و خم اتفاقاتی است کە واقع می‌شوند. در زمانی کە تهدید جنگ و پتک تحریم و سایە شوم استبداد دینی رمق امید را کم سو نمودە ، باید راهی جست و برای برون رفت از این سکون، سنت شکنی راحرام نپنداریم و سنت شکنان رامصلوب نکنیم.

    معروف عثمانی – اوپسالا ١٢-٠٣-٢٠١٢
    ________________
    پاورقی

    ۱. http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1550590
    ٢- چمران نیوز
    ٣- بعلت نبود هیچ ناظرو خبرنگارمستقل، کسی نمی‌تواند ادعا کذب بودن انها راثابت، یا بدلیل نبود رسانە مستقل در صورت اثبات هم بە گوش مردم برساند.
    ۴. بی بی سی: برنامۀ پرسش و پاسخ ویژۀ انتخابات
    ۵. http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/36038/
    ۶- سخنان یکی از دنشجویان مبارز رومانی در غلبە بر ترس، برایم بسیار جالب بود :” تانکها در خيابان بودند ، کمونيستها و پليس در خيابان بودند ، ‌ما از آنها مي ترسيديم ، ما از آنها نفرت داشتيم اما قدرت حرکت نداشتيم. آن روز موعود که رسيد، ‌بدون هيچ اتفاق خاصي ما ديگر از آنها نمي ترسيديم، ‌هيچکس از آنها نمي ترسيد يک احساس شجاعت همه گير متولد گرديده بود. همه چيز يک لحظه بود، ‌ما به تانکها حمله کرديم، ‌آنها تسليم شدند. من نمي توانم براي شما توضيح دهم که آنجا چه اتفاقي افتاد….”
    http://www.jamejamonline.ir/printable.aspx?newsnum=100862879577

  • ”تحـــــریم انتخــــــــابات” سنـــتی لــــوث شــدە یا تاکتیکی درحال گسترش”

    Posted on mars 9th, 2012 maaroufosmani No comments
    همین بخش -١ ؛ حاوی مطالبی درمورددلایل انتخاب واستمرار’پروسە انتخابات’ درنظام ج.ا.ایران و تبعات و چالشهای پیش روی انست.                                                                                                                                                                                                                          بخش -٢ ؛حاوی دیدگاههای اپوزسیون نسبت بە ”پروسە انتخابات” استفادە ازتاکتیک   ’تحریم’   بە منظور مشروعیت زدائی از حاکمیت و دلایل ناکامیهای این تاکتیک و’انتخابات روزنە مناسب برای سازماندهی مخالفتهاست، نە موقعیتی برای فرصت سوزی’
    . انتخابات درجمهوری اسلامی از معیارهای اولیە استانداردهای جهانی ”انتخابات”(١) برخوردار نیست و قوانین ناظربرانتخابات براساس شرایط ومعیاهای قوانین دمکراتیک و استانداردهای جهانی انتخابات تنظیم نشدەاند بنابر این هر نوع انتخاباتی بدون احتساب درصد شرکت کنندەگان دران، باملاک قراردادن حقوق مدنی و سیاسی افراد طبق میثاقهای جهانی حقوق مدنی وسیاسی و ‘استانداردهای جهانی انتخابات’ ازمشروعیت قانونی برخوردار نیست. با وجود این ٣٣ سال است کە در جمهوری اسلامی انواع مختلف انتخابات با کیفیتهای متفاوت برگزارمیشود و استقبال مردم ازانها نیزمتفاوت بودە است. گاهی درصد رای دهندگان چنان بالا بودە کە باعث تعجب بسیاری از ناظران گشتە است و زمانی مردم بە تحریمی تقریبن گستردە روی اوردەاند. ولی نکتەای  حائز اهمیت اینست کە تحریم انتخابات برای جمهوری اسلامی چالشی ایجاد نکردە هیچ، مشروعیت سیاسی نظام را کە تحریمیون نشانە گرفتەاند، هم نخراشیدە است.  بر عکس زمانی کە درصد زیادی ازمردم از انتخابات استقبال کردەاند جمهوری اسلامی با مشکلات عدیدەای روبرو بودە است. برای مثال انتخابات ریاست جمهوری   درسال ١٣٨٨ بشدت مشروعیت نظام را ترک داد و چنان اسیبی بر ان وارد کرد کە جبران ان برای قدرت سیاسی کاری دشوار است
    پروسە انتخابات درجمهوری اسلامی ایران
    جمهوری اسلامی ازبدو شکل گیری با پدیدە انتخابات مواجە بود وانتخابات گزینەای نبود کە سردمداران ج.ا از روی میل ورغبت خویش یا از روی اعتقاد بە مشارکت مردم بە انتخاب ان دست زدە باشند ، انتخابات  گزینە ای بود بە مثابە میراثی از نظامهای قبل و راهکاری مورد قبول مردم و گروههای سیاسی داخل و خارج حاکمیتی کە دربدو شکل گیری، برای تقسیم قدرت کە با مشارکت هم انقلاب را بە پیروزی رساندە بودند، بود وحاکمیت را گریزی از قبول ان نبود. شاید دقیقترباشد اگر بگوئیم در ابتدا مراجعە بە ارای مردم بعنوان مشروعترین و سهلترین راه ممکن برای بدست گرفتن بدون منازعە قدرت، طریقی بود کە معتقدان بە جمهوری اسلامی  در ابتدا بە ان تن دادند ولی استمرار و تداوم ان برایشان چندان اسان و خوشایند و حتا کم مزاحمت نبودە است.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                           از طرفی شناخت علل تداوم و استمرارانتخابات در نظام ولایت فقیە، و ازطرف دیگر بررسی و مطالعە ی تغییرات ماهوی کە  حکومت درقوانین مربوط بە انتخابات انجام دادە است یا با تفاسیر عجیب شورای نگهبان بە دگرگونی انها دست زدە است،  برای کسانی کە انتخابات را پاشنە اشیل حکومت ولایت فقیە میدانند از اهمیت زیادی بر خورداراست. جواب سوالاتی مانند’ چرا حاکمیت انتخابات را کە تعدادی ازمخالفان انرامضحکە میخوانند وعملن سران حکومت ازان ابراز نگرانی میکنند، جمع نمیکند. اینها همە مباحث وکلیدواژەهای هستند کە  نشان میدهند نظام علارغم میل باطنی خود مجبور بە تحمل انست.  حاکمیت برای نشان دادن مشرعیت خود بە انتخاباتی کە خود انجام و بر ان نظارت میکند، تمسک میجوید و انچە در این پروسە بیش از هرچیزی برای انها مهم است ‘نمایش مشروعیت’ و استفادە تبلیغاتی از انتخابات است. ولی بە وضوح ترس و وحشت خود را هم ازعدم پذیرش نتایج انتخابات از جانب مردم  بروزمیدهند. انها نگران خدشەدارو ترک خوردگی چهرە مردمی نظامشان هستند، کە در هر مناسک و جمعی انرا فریاد زدەاند و مردم حتا هوادارن خویش را نسبت بەان شرطی کردەاند و توان برچیدن انرا ندارند و کوشش انها برای فرمایشیتر کردن انست.                                                                                                                                                                                                                                                                                برای پی بردن بە ترس ونگرانی حاکمان از ‘انتخابات’ جالب است کە سخنان  رهبری ج.ا. ایران درکرمانشاه را مورد بررسی قرارداد. ایشان چالشهای کە ج.ا با ان مواجە بودە برمیشمارد. بە جنگ هشت سالە، عملیات مرساد، تحریمهای اقتصادی و مسئلە انتخابات اشارە میکند، از زبان خود ایت اللە خامنەای:” یکی دیگر ازچالشها- کە البتە این چالش پیچیدەتر بود- چالشهای فتنەانگیزی بود کە در فتنەای مثل هخدهم تیر ٧٨ وفتنەی سال ٨٨ با فاصلەی دە سال، اینها در تهران راه انداختند.” در ادامە ازعدم پذیرش نتایج انتخابات بعنوان چالش یاد میکند-  ” در انتخابات، دو تا مسئله از همه مهمتر است: مسئله‌ى اول، حضور مردم، شركت مردم – كه بايستى وسيع و گسترده باشد – مسئله‌ى دوم،      قانون‌گرائى در انتخابات، وفادارى به قانون، احترام به رأى مردم. اينجور نباشد كه اگر چنانچه انتخابات بر طبق نظر و ميل ما انجام گرفت، اين را ما قبول داشته باشيم؛ اگر برخلاف نظر ما بود، اگر حق را به ما دادند، آنى كه ما ميخواهيم، سر كار آمد، قانون را قبول داريم؛ اگر آنى كه ما ميخواهيم، سر كار نيامد، ميزنيم زير قانون…” پ.ن. ق
    شکی نیست کە جمهوری اسلامی هرگز حآکمیتی متمرکز و برخوردارو بی نیاز ازشراکت گروهها و شبکەهای قدرت درون حاکمیت در تصمیم سازیها و تصمیم گیریها نبودە است ولی در طول استمرار و بقایش خصوصن در دوران زمامداری ایت اللە خامنەای بصورت ملایم وگاهی با گامهای سریع و در زمانی با عقب نشینیهای اجباری بطرف نوعی از حکومت کە دارای هستەی مرکزی تصمیم گیری در دفتر رهبری باشد، حرکت کردەاست . در این راه در طول حیات نظام گروههای بسیاری را ازدایرە قدرت کنار گذاشتە و در این وادی باچالشهای هم روبرو بودە است.  یکی دیگر از دلایلی کە جمهوری اسلامی بە استمرار و تداوم انتخابات تن دادە،  تقسیم سیاسی قدرت میان لایەهای تودرتوی حاکمیت بودە است.  بە علاوە وجود سازمانهای ونهادهای مدنی، روزنامەنگاران، نخبگان، فعالین خردە جنبشها ووجود بروکراتهای دارای نفوذ اندک در بافت قدرت، عناصر دیگری هستند کە جمهوری اسلامی را مجبور بە پذیرش بقا انتخابات نمودەاند.  برای اجباردر پذیرش این بقا میتوان دلایل وموارد دیگری را ذکر نمود اما دراین نوشتە مجال پرداختن بە انها نیست.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         تلاش حکومت  برای در هم شکستن اخرین مقاومتها در نهادهای انتخابی بسیارجدی است. این  نشان میدهند کە نظام جمهوری اسلامی  اعتقادی بە انتخابات ندارد هیچ، تمام تلاش و کوشش دفتر رهبری ونهادهای پرقدرت نظامی برچیدن نهادهای انتخابی و جای گزینی نهادی انتصابی یا مجلسی مصلوب الختیارو فرمانبردارهمچون مجلس خبرگان، و گرفتن و کاستن اختیارات ریاست جمهوری و تبدیل ان بە فرمانبر دفتر رهبریست. و بە تعبیر دیگرفرمانبردارکردن قانونی نهادهای انتخابی و متمرکزکردن بیشتر قدرت سیاسی و تصمیم گیر درنهادهای انتصابی، و حفظ انتخابات تنها برای نمایش مشروعیت. البتە این تلاشی بیست سالە است نە کوششی  کە دیروزو امروزاغاز شدە باشد. پاورقی (٢)
    ایت اللە مصباح یزدی بعنوان تئوریسنی کە ایت اللە خامنە ای گاهی در خفا و زمانی اشکارا بە او عشق میورزد ونوشتەهایش را میستاید(٥ و ٦ و ٧)  ازخرداد سال ٦٢ روز بروزو گام بە گام بە او نزدیکتر شدە است، از منتقدان جمهوریت است و به رای گذاشتن نظام توسط ایت اللە خمینی را به معنای اعتقاد او بە جمهوریت و حاکمیت رای مردم نمیداند. او در تبیین ولایت فقیە میگوید : مردم ناصر،(کمک کنندە) ولی فقیە هستند، نە ناصب (نصب کنندە) ومشرع (مشروعیت دهندە) ی او.” از دیدگاه وی فقها در دوران غیبت نایب حجت بن حسن (مهدی موعود به اعتقاد اهل تشیع) و حاکم هستند و نتیجتاً انتخاب حاکم توسط مردم فاقد اعتبار است.” ن.قول از
    شکی نیست کە این تعریف باب میل اقای خامنەای است (٣) وگرنە میبایست بە سان کسانی کە نهادهای استصوابی  را زیر سوال میبرند، مجازات میشدند. مگر نە اینست کە بعد جمهوریت نظام را زیر سوال بردە است، وایت اللە خمینی رابە عوام فریبی متهم کردەاست؟  در شرایط برعکس ، یعنی اگرکسی بعد اسلامیت نظام را زیر سوال ببرد مجازاتی بسیار سخت در انتظار اوست.  افراد بسیار خوشنامی همچون احمد زیدابادی بە خاطرنقدی بسیار ملایم  در نامەای بە رهبری متحمل مجازاتی بس طاقت فرسا شدەاند. نمونە بسیار روشن دیگرازبرنتافتن نهادهای انتخابی از جانب نهادهای انتصابی سخنان روشن و صریح ایت اللە خامنەای در مورد لزوم باز نگری درقوانین مربوط بە انتخابات ریاست جمهوری است کە واکنشهای بسیاری را بر انگیخت و حتا بعضی ناظران انرا بە نفع دمکراتیزە کردن روند جاری کشور ارزیابی کردند، بدون اینکە توجە داشتە باشند کە بیشتر ‘انتخابات ریاست جمهوری’ مایەی نگرانی است تا ‘نهاد ریاست جمهوری’.  سخنان ایت اللە خامنەای در کرمانشاە :” اگر روزی در آینده احتمالا دور، احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است هیچ اشکالی در تغییر ساز و کار  فعلی وجود ندارد.” پ.ن.قول.                                                                                                                                                                                                                                                                                                         نکاتی کە در بالا بە انها اشارە شد، دلیل این نیست کە جمهوری اسلامی عرصە انتخابات را کم اهمیت میپندارد واز ان سود نمی برد. برعکس، از طرفی ان را نقطە امنیتی و چالشی نظام ارزیابی میکند و از طرف دیگر نقطە مشروعیت زا و گردنەای کە در ان میتواند ضربات کاری و جبران ناپذیری بە اپوزسیون وارد کند. حکومت با در اختیار داشتن اهرم شورای نگهبان  بە تفاسیرمختلف وگاه در دو مدت زمان متفاوت، متضاد ازقوانین، تلاش نمودە کە روزنهای راه یابی افراد غیر خودی را تاحد ممکن کاهش دهد واز وجود انتخابات بە مثابە نقطە اتکا بهرە برد ودر نبردی کاملن نابرابربا اتخاذ تاکتیکهای کلاسیک اپوزسیون رامغلوب نماید
    ٣٣ سال است کە تقریبن تاکتیک جمهوری اسلامی در انتخابات بدین صورت ظهور و بروز یافتە است. قبل از انتخابات با صف کردن دشمنانی کە قصد تجاوز بە کشور،شکستن حرمت مقدسات ، تجزیە کشورو  تجاوز بە  نوامیس ملت را دارند، مردم را بسیج و بعد ازهر انتخاباتی عمومن با مانور گستردە روی تصاویرتلویزیونی وبا برجستە کردن اماروارقام شرکت کنندگان با القای این فرضیە کە کثرت شرکت کنندەگان نشانە پشتیبانانی واقعی همە انها از نظام است . (درحالی کە بسیاری از این رای دهندگان مخالفان سرسخت حاکمیتند ولی بە هردلیلی کە باشد درانتخابات شرکت کردەاند.) سعی درضعیف و کم اهمیت جلوە دادن مخالفان خود داشتە است. در واقع حاکمیت با بزرگ نمائی  کمیت شرکت کنندگان بە نوعی تلاش دارد کە کیفیت انتخابات را لاپوشانی،  یا نرمال و عادی قلمداد کند. درحالی کە  کیفیت انتخابات در حکومتهای برخوردار از دمکراسی بیشتر ازکمیت  شرکت کنندەگان اهمیت دارد. در بسیاری از کشورهای دمکرات  اتفاق می افتد کە تعداد شرکت کنندەگان در انتخابات زیر پنجاه درصد بودە  ولی این برای تشکیل حکومت انها  عدم مشروعیتی  ایجاد  نکردە است. جالب است کە  اکثر قریب بە اتفاق مخالفان گوئی این تعریف مشروعیت و این وزن کشی را از جانب حاکمیت پذیرفتەاند و اگر هم نپذیرفتەاند، بر مبنای ان تاکتیکهای اعتراضی خود را دردوران انتخابات پیش میبرند.
    __________________________________________________________________________________
    پاورقی
    ١- انتخابات ازاد ومنصفانە؛ حاكمیت در هر كشور تنها می تواند از اراده مردم آن كشور منبعث شود كه در انتخابات واقعی، آزاد، منصفانه و ادواری و مبتنی بر حق رای همگانی، مساوی و مخفی برگزار شدە باشد.  این یکی از شروطی است کە درصدوپنجاه و چهارمین جلسە ‘اتحآدیەی بین المجالس ‘ درپاریس کە جمهوری اسلامی هم عضو انست، بە تصویب رسیدەاست و بە تصویب مجالس ١١٢ کشور از جملە مجلس سورای اسلامی رسیدەاست.                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                  ٢- برای اثبات این مدعا کە این روندی بیست سالە است، بە دونمونە اشارە میکنم. سخنان ایت اللە خمینی (فیلـــــم١ و ٢) در اواخر حیاتش ادعای خوبی است کە نشان میدهد نظام ولایت فقیە چقدراز مجلس و ریاست جمهوری کە باهمە سخت گیریهای کە در پالایش، تصفیە و گزینش انها نشان دادەاند، نگران است. عین این سخنان بصورت نوشتە کە عین جملات را ازلینک (١) پیادە کردەام. برای پرهیز ازاتهام تغییرمفاهیم هیج اصلاحی در نگارش سخنان انجام ندادەام.  ایت اللە خمینی فیلم ١:” …اگرازیک حزب فاسد جلو بگیریند، میگن ای  شد یک حزبی، وشد رستاخیز، مامیخواهیم رستاخیزبشویم. ما یک حزب یا چند حزب راکە صحیح عمل میکنند میگذاریم عمل بکنندوباقی را همە ممنوع اعلام میکنیم. همە نوشتەجاتی کە اینها کردەاند وبرخلاف مسیراسلام و مسیرمسلمین است، ما همەاینها را ازبین خواهیم برد. باید فهموندبەاینها کەشماها دیکتاتور هستید، ما ازادی خواه بودیم و شما نگداشتید، ما ازادی دایم وشمانگذاشتید این ازادی باقی بماند. حالاکە اینطور شد مابا شما انقلابی برخورد میکنیم، هرچە میخواهندروزنامەهای خارجی بنویسند، هرچە میخواهند توابع سهیونیست وامثال اینها فریادبزنند. اینهاباید منزوی بشن،(اینها) بعدازاین هم ما گرفتاری داریم. فردا قضیەی رئیس جمهوری است، همین بساط و همین خونریزی واینها، درقضیەی مجلس شورا بدتراز این خواهد شد، خیلی بدترازاین خواهد شد. مابایدجلوی مفاسد رابگیریم، ماموظفیم ازطرف اسلام کە مصالح مسلمین راحفظ کنیم، ما همە موظفیم. این طوایف دارند ‘ ‘ چیز اسلام راازبین میبرند. بنابراین درکمال تاسف مادیگەنمیتونیم اون ازادی کەقبلن دادیم، بدیم و نمیتونیم بگذاریم این احزاب بەکار خودشون، بە فسادهای کەداشتند میکردند ومیکنند، چیزبدن”…..موضوع صحبت عوض میشود.
    ٣_ سال ١٣٦٨ این سخنان ایراد شدەاست_  ایت اللە خامنەای: ”بنده نزديك به چهل سال است كه جناب آقاى مصباح را مى شناسم و به ايشان به عنوان يك فقيه، فيلسوف، متفكر و صاحبنظر در مسايل اساسى اسلام ارادت قلبى دارم.”
    ٦_ ایت اللە خامنەای: ”این مؤسسه خوب، جامع و کامل می تواند از لحاظ تلاش پیگیر، خستگی ناپذیر، خالصانه و عالمانه الگویی برای حوزه باشد( منظورشون موسسە امام خمینی تحت مدیریت ایت اللە مصباح یزدی است)… اقای خامنەای با تجلیل از فضل و اخلاص و تقوای آیت الله مصباح یزدی وجود این کمالات را در مدیریت یک موسسه موجب افزایش برکات الهی خواندند و افزودند: خدمات و تلاشهای این مؤسسه، به شکل صحیح اطلاع رسانی شود.
    ٧- بعد از تلاش پابوسی اقای خامنەای بە وسیلە اقای مصباح اقای خامنەای با اشارە بە کتاب مصباح می گوید: کتاب …(مفهوم نیست برای من) تقریبن همەشو خوندم…..واقعن خیلی مفید، بالاتر از مفید…مطالبی است کە مخالفین را عصبانی میکن. کمتر وقتی دنیای اسلام این اندازە احتیاج داشتە بە حرف نو،تنیز، صحیح و اصیل…
    معروف عثمانی- اوپسالا   ٠٨-٢٠١٢/٠٣                                                                                      -http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/36038/
  • ! دو کلمە حـــــــــــــــــرف حســـــــــــــــــــــــاب

    Posted on mars 5th, 2012 maaroufosmani No comments

    .این یادداشت در عصر روز جمعە ١٢ اسفند ماه نوشتە شدە است
    کاســە کوزە های بی خا صیتی تحـــــــــــــــریم را روسر اقای خاتمی نشکنید لطفن!

    در تحـــــــــــــــــــــــــــــریم انتخابات قرار بـــــــــــــــــــــــــــود چە چیـزی روی دهــد کە با رای دادن اقای خــــــــــــــــــــــــــــاتمی ان مهم روی نداد، و همە ان بافتەها پنبە شـــــــــد!؟

    اقای خاتمی خوب یا بد، یک جریان هستندو با وجود فشـــــــــارهای فراوان حاضر نشدند کە از مردم بخواهند رای دهند و رای دادن ایشان هیچ چیز را در معادلات سیاسی و حتا در شمارش رای دهندگان تغییر نمیدهد، جز انکە راههای تعامل و گفتگو را نبستند و اگر رای نمیدادند حکومت یک رای کمتر در کیسە میداشت …

    ….بنظر من خاتمی همان خاتمی سابق است نە ترسوتر شدە و نە عافیت طلبتر ، خصلت او تعامل و مدارا و پرهیز از تند روی است. خوب یا بد همین بودە و همین باقی می ماند

  • ….خاتمی همان خاتمی است، اما

    Posted on mars 5th, 2012 maaroufosmani No comments

    من نتنها عمل خاتمی را توجیە یا بقول ‘خود نویس’ ماست مالی نمیکنم و از ان دفاع هم نمیکنم بلکە نقد ایشان را بسیار مثبت هم میدانم و این گویای این نکتە مهم است کە کارنامە هرکسی هرچقدر هم محبوب باشد زیر ذرەبین قرار دارد و قرار نیست اعمال کسی پردە پوشی و ماست مالی گردد … اما لازم است کە توجە کنیم اقای خاتمی یا افرادی بسان او در چهارچوبهای تعریف شدە خویش با توجە بە امکاناتی کە از ان برخوردارهستند، بصورتی عمل میکنند کە درستی انرا تشخیص میدهند

    حملات و هتاکیهای ‘خود نویس’ یا افرادی کە کینەی غیر مستدل از اقای خاتمی بدل دارند و اگر انچە را انجام داد، انجام هم نمیداد بحالشان چندان فرق نمیکرد و بنوعی دیگر گریبانش را میگرفتند، این را میتوان درک کرد، همچنانکە اقایان میر حسین موسوی و کروبی هم در شرایط گوناگون سیبل این حملات بودەاند بدون انکە رای دادە باشند
    اما جای تعجب است کە قبلن طیفی مصرانە خواهان رهبری و قهرمان سازی از اقای خاتمی بودند وامروز چنان با شور و اشتیاق و پردە دری بە وی میتازند گوئی خاتمی را نە رهبر و پیشرو خود میخواستند و نە اصولن وی را برخوردار از قوە تشخیص مصلحت میدانستند… گوئی این طیف خاتمی را انگونە میخواستند عمل کند کە انان درستش میپنداشتند و این بیشتر نقش یک بــــــــــرە است تا راهبــــــــــــــــــر و مطمئنن شخصیتی مانند خاتمی انرا نخواهد پذیرفت

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  • نە بە انتصابات، کوشش برای انتخابات

    Posted on mars 3rd, 2012 maaroufosmani No comments

    دراینکە انتخابات درجمهوری اسلامی نە ازاد است و نە دمکراتیک اختلافی نیست. اختلاف ما در براورد سود و زیان شرکت یاتحریم انتخابات در موقعیت کنونی با توجه به شرایط موجود و با مد نظر قرار دادن حاکمیتی که تقلب ودروغ از خصلتهای بارز ان است ، هست. و صد البته این حاکمیت لوازم لوجستیکی و تبلیغاتی بدون نقص و پول باد اورده و… فراوانی در اختیار دارد که بطور مطلق اپوزسیون یک صدم انرا نتنها دارا نیست بلکه از امکان سخن گفتن با مردم و حتی مشورت درون گروهی بصورت ازاد هم برخوردار نیستند ، ولی ما ناچاریم با احتساب چنین ملاحظاتی به تصمیم گیری و گزینش تاکتیکی که بیشترین سود ممکن را برای ما دارباشد، دست بزنیم.
    درچنین موقعیتی ما میتوانیم با مشورت و اشتراک مساعی جمعی بە انتخاب یک روش خاص و کارا ودمکراتیک برسیم و درصورت عملی شدن ان دست آوردهای بسیاری خواهد داشت، یعنی گروهها وشخصیتها قبل از انتخاب روشی خاص ، با درنظر گرفتن ممکنات به تشریح گزینه های موجود و بااعتقاد به مشارکت جمعی به تصمیم گیری بپردازند وانتخابات را فرصتی برای تبادل نظر و درک و فهم تفکرات یکدیگر به امید همکاری و همگامی و رویاروی با حاکمیتی قراردهند که همه درهای مشارکت ما را ناعادلانه بسته است٫ وهم به هوادارن و همراهان خود فرصت تفکر و هم فرصت مشارکت در تصمیم گیری را به صورت دمکراتیک اعطا نمایند نه در قالب بیاننامه دستور خاصی صادر کنند.
    برای انتخابات اسفند ماە سال جاری ظاهرن ما(معترضین)دو راه بیشتر پیش رو نداریم یا ”شرکت بدون چون و چرا یاتحریم”.
    اما من فکر میکنم قبل از سنجش وتحلیل شرایط انتخابات٬ انتخاب گزینه «تحریم یا شرکت» یک اشتباه است وراه سومی هم وجود دارد که در ادامه به ان میپردازم.
    شکاف درون حاکمیت یک امر واقعی است و گروههای درون حاکمیت بە دستجات وگروهای متفاوتی تقسیم شدە اند شاید بتوان انهارا بە سە گروه اصلی(مثلث شوم) تقسیم کرد، – دستجات نظامی ، شبهه نظامی و تندروها «جبهه پایداری» بعنوان گروهی نوظهور منسجم و داری قدرت اطلاعاتی و نظامی هستند کە بە تصاحب تعداد زیادی از کورسیهای مجلس چشم دوختە اند. – دارودسته ی دولتیان«احمدینژاد و مشایی» باتوجه به در دست داشتن قدرت اجرای، و پول فراوان از بودجە بیت المال، مدتهاست کە طرح در اختیار گرفتن مجلس را در سر میپرورانند و اعتلافی ازاصول گرایان مجلس دوروبرلاریجانی و باهنر با جامعه روحانیت باتکیه بر قدرت فرا قانونی دفتر رهبری بند وبسطهای هستند که رویاروی وجبهه بندی حساب شده ای را درعرصه قدرت پدید اورده اند و با یارگیری و برنامه ریزی دقیق برای ربودن حداکثرارا چنان ارایشی به خود گرفته اند که تصفیه های دیگری را درآینده، بسیار محتمل میکند و از طرف دیگر گروههای معترضی قرار دارند که دنبال بهانه و روزنه ای برای به چالش کشیدن حاکمیت میگردند و برای بسیار از انها اعتراض اعتراض است حال زیر چتر مشایی باشد یا درپناه سپر لاریجانی و اقمارشان که از هم اکنون در پی دلربائی از معترضان هستند و تمامی اینها برآوردی از مشکلاتی هستند که از هم اکنون زنگ خطر را برای نظام به صدا دراورده وحتی رهبر جمهوراسلامی وحشت خود را از ان پنهان نمیکند.
    البته شکی نیست که گروه لاریجانی وجامعه روحانیت با توجه به در دست داشتن اهرم تایید صلاحیتها در پی ایجاد ضلع چهارمی بنام اصلاحطلبان لافتنه(خنثی) هستند تابدینوسیله ازاحتمال جذب معترضان بوسیله گروه «احمدینژاد مشایی» جلو گیری کنند,این نبرد و این بازی در صحنه قدرت بصورت بسیار جدی ادامه دارد، و اگر جبهه دمکراسی خواهان منفعلانه به یک تحریم بسنده کند شکی نیست بازنده این میدان خواهد بود و هم هزینه بسیار سنگینی بر کشور تحمیل میگردد.
    از جمله اگر مصباحیا ن و اطلاعاتیها «جبهه پایداری» ارای حتی بیش از پنجاه درصد« مهم نیست تعداد شرکت کنندگان» را تصاحب کنند در صحنه داخلی از هیچ قلع و قمی ابائی نخواهند داشت و شمشیرها را از رو خواهند بست و در عرصه خارجی عملن کشور را در مقابل جامعه جهانی قرار خواهند داد واز بروز جنگ استقبال خواهند نمود.
    و اگر گروه«احمدینژاد و مشائی» با استفاده از دوپینگ تقلب که در ان مهارت دارندو با توجه به قدرت مالی و اقتصادی که از ان بهره مندند، بە پیروزی برسند، برای بقا و تسلط کامل با اجرای برنامهای عوامفریبانە چون ”سە برابر کردن یارانها” در صحنە داخلی، و در بعد خارجی با شعارهای بیهودە و ضررمند در صدد خیز برداشتن و تسلط بر دولت اینده، به اجرای برنامه های روی خواهند اورد که عملن کشوررا به ورطه ی ورشکستگی سوق خواهند داد٬ البته با توجه به حساسیت گروههای مقابلشان جنگ داخلی هم دور از ذهن نیست
    گروه «جامعه روحانیت و لاریجانی» با تقویت بنیادها ی ولایت فقیه عملن بدنبال اجرای منویات رهبر عظیم الشانشان در همه عرصه ها خواهند بود و باز تولید توهمات رهبری بر روح قوانین و سیاستهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی گستردتر و فاجعه بارتر خواهد شد.

    جبهه ی دمکراسی خواهان و اصلاحطلبان زمان بهره بردن از شکافهای درون حاکمیت و بهربرداری از فضای انتخاباتی برای سخن گفتن از حقایق را نباید از دست بدهند و تکخال تحریم را نباید در این مرحله و به این سادگی به زمین بزنند. گرچە حاکمیت در این شرایط از تحریم مخالفان سرشناسان استقبال میکند. واز طرف دیگر بعد از سی سال شیوە چگونگی و مقابلە و خنثی کردن تحریم را در مدت زمانی نسبتن زیاد بە خوبی اموختە است و با وعدە و وتطمیعها بخشی از تحریمیون را با مهارت بە پای صندوق میکشاند.
    ازطرف دیگر در این مرحله ودر حال حاضر تعیین هرپیش شرطی به نفع هیئت حاکمه است چون با تاخیر در بررسی ان به زمان کشی روی می اورد و در بین معترضین اختلاف ایجاد میکند و بدون شک هم از نظر عملی دستاوردی نخواهد داشت، نظام در این مرحلە کە فشارانچنانی براو وارد نیست محال است کە بە دادن امتیازی مبادرت ورزد . در شرایط موجود جبهه ی دمکراسی خواهان و اصلاح طلبان بدون احتساب تایید یا رد صلاحیت نامزدها٬ برای بقای قدرتمند و تاثیر گذاری روی وقایع٬ در اولین گام لازم است به شناسائی و انتخاب افراد خوشنام و دارای پایگاه اجتماعی دست بزنند وانها را در لیستی سراسری بگنجانند و اسامی انها را بصورت رسمی یا غیر رسمی اعلام کنند و تحمیل یک انتخابات واقعی را در دستور کار قرار دهند.
    در صورت قبول و اجرای چنین فرایندی احزاب، گروەها و شخصیتها با تاکید بر فرایند تغییرات دمکراتیک، انتخابات را بە عنوان یک فرصت قلمداد و معرفی میکنند و از افراد و چهرەهای دارای نفوذ وخوشنام و قابل اعتماد مردم در سراسر کشورمیخواهند کە با تشکیل گروهها ودسته جات خود را امادە تاثیر گذاری و خنثی سازی یکە تازیهای باندهای حکومت کنند و در این مرحلە هر چقدر تعداد افراد و گروههای بیشتری پا پیش بگذارند فشار حاکمیت برای کنترل انها هزینە برتر و سختتر خواهد شد(در این مرحلە احتمال بروزاعتراضات در بسیاری از نقاط وجود دارد) و در مرحلە دوم با فراخوان و دعوت از افراد برای اعتلاف و تعیین یک لیست سراسری با ایجاد گروههای کاری پیوند های منطقەای و کشوری خود را گسترش دهندو با هم آهنگی جهت ثبت نام اقدام کنند. در صورت اجرای موفقیت امیز مراحل قبل عملن نظارت استصوابی را نه کم اثر بلکه به چالش میکشند. یعنی گروەها باسازماندهی و ایجاد حلقه های دور وبر کاندیدها کە از حالا میتوان شروع شودعملن حکومت را در وضعیتی قرار میدهند که از ترس شروع اعتراضات از بکارگیری نظارت استصوابی صرف نظرخواهد کرد.در ثانی معترضان با استفادە از فضای نیمە باز انتخابات تشکیلات اسیب دیده خود را احیا و گسترش میدهند.
    باید هم و غم خود را بکار بست و با آرایش صفحه بازی در پی برهم زدن توازن قوا و تحمیل خواسته ها بر حاکمیت بود و اگردر هرمرحلەای توانمان را بریدند٬ و دستگاههای سرکوب در اولین گامها سرکوبمان کردند٬ تحریم خود بە خود بە عنوان یک حق مشروع بە گزینە ی همەگیرتبدیل خواهد شد. یعنی با توجه به کنشهای حاکمیت و داشته ها و توان خود واکنش مناسب را درهر زمانی میتوانیم نشان دهیم و اگر بر اورد جبهه ای در هر مرحلەای صادق بر سود بیشتر تحریم بود, گزینه تحریم با وسعتی بسیار گستردتر و فراگیرتر در عرصه عمل و در منظر توده های مردم بدون هیچ زحمتی به سیاست همگان تبدیل میگردد.
    Maarouf osmani

Skapa din egna professionella hemsida med inbyggd blogg på N.nu