دنیـــای سخــــن
حقوق بشر
-
کدام «فرهنگ ملی» آقای بهنود؟
Posted on december 6th, 2012 No commentsجند روز پیش مقالەی «احسان نراقی؛ آنکه ملامت کشید و خوش ماند» نوشتەی آقای مسعود بهنود را خواندم.؛
صرف نظر از ارزش مقالە، کە بە نیکی و به درستی تلاش دارد تا شخصیت فرهیختەی مرحوم احسان نراقی جامعە شانس و پژوهشگر یا بە قول خود آقای بهنود، شخصیتی عمل گرا، فایده بخش، مصلحت اندیش و یک خیرخواه حرفهای را بە خوانندگان خود بشناساند، اما ایشان در این نوشتە همچون بسیاری دیگر از ادیبان و نویسندگان ایرانی کلماتی همچون «فرهنگ ملی» را بکار بردەاند کە برای من گنگ و ناروشن بود.؛ایشان در همین نوشتەای کە در بیبی سی فارسی منتشر شدە است در چند فراز این کلمە را بە کار بردەاند. برای مثال این جملە، مسعود بهنود: «(احسان نراقی) بلافاصله بعد از بازگشت کوشیدند تا آموختههای خود را با فرهنگ ملی ممزوج کنند و ارتباط دهند، اما در سالهای بعد از جنگ دوم بیاعتنای شدیدی به فرهنگ ملی دیده میشود». ؛ منظور آقای بهنود کدام «فرهنگ ملی» است؟
آیا «فرهنگی ملی» مد نظر ایشان، همان فرهنگی تقلبی و بیگانە با روح اکثر ایرانیان بود کە با شروع سلطنت رضا شاە، بە عنوان «فرهنگ ملی» بە اجتماع تحمیل شد و تلاش گشت کە با توسل بە قوەی قهریە، فرهنگهای متفاوت مردمان ایران نابود و یک نوع هویت ملی جدید ساختە شود؟ البتە همین سیاست در دوران پهلوی دوم هم بە شکلهای دیگری پی گرفتە شد.؛این تلاش موفق نشد و با انقلاب سال ٥٧، لباس بدقوارە و نامأنوسی کە بر فرهنگهای مختلف پوشیدە شدە بود یک سرە جر خورد و فرو افتاد. ؛ بعد از انقلاب، جمهوری اسلامی تلاش کرد کە «فرهنگ فرا ملی» یا همان «فرهنگ اسلامی» بر آمدە از «مکتب اسلام» طبق برداشت سرانش از اسلام را بنیان نهد. زمانی کە در این زمینە دستاورد چندانی کسب نکرد، گروەهای از داخل حکومت سعی نمودند کە با آمیختن «مذهب شیعی ولایی» آغشتە بە عناصر «ملی گرایی ایرانی» نوع جدیدی از فرهنگ ملی را برای بر ساختن «هویتی ملی اسلامی شیعی» بنا نهد کە در داخل گروەهای حاکمیت باعث تنشهای گشت و هنوز هم ادامە دارد، (گروە مشائی و احمدینژاد با ولایت مداران) صرف نظر از هر نتیجەای کە در این جنگ قدرت بدست آید، این نوع فرهنگ سازیها در جهان امروز قابل تحمیل بە ملیت های ایرانی نیستند و شکی در شکست آن هم وجود ندارد. بنابر این، منظور آقای بهنود این هم نیست ؛ پس منظور از «فرهنگ ملی» چیست؟قطعاً مردمان ایران در تعدادی از عناصر فرهنگی همچون «نوروز»، «چهارشنبە سوری» و تا کنون هم «زبان فارسی» بە عنوان زبان رسمی مشترکند. (اکنون زبان فارسی از طرف تعدادی از فعالین ملیتی بە عنوان زبان رسمی با واکنشهای مواجە است). ؛
حال، وقتی ما میگوییم «فرهنگ ملی» منظور ما کدام عناصر فرهنگی مشترک مردمان ایران است؟ مذهب، دین، زبان، تاریخ ، لباس، موسیقی و یا ضرب المثلها ووو…. ؛به نظر میرسد کە مردمان ایران به علت تفاوتهای زبانی، مذهبی، ملیتی، جغرافیایی و رنگارنگی آداب و رسوم، هرگز برخوردار از یک «فرهنگ ملی» نبودەاند. آنچە به عنوان «فرهنگ ملی» قلمداد میگردد یا امری ذهنی است یا منظور فرهنگ مردمانی است کە در مرکز ایران زندگی میکنند. ؛
بە هر حال کلمە «فرهنگ ملی» در این نوع نوشتەها، برای امثال من نامفهوم، نامأنوس و نامعلوم است و اگر کسی یا کسانی تعریف دقیقی از ان ارایە نمایند، مطمئناً راەگشا خواهد بود.؛Leave a reply
Skapa din egna professionella hemsida med inbyggd blogg på N.nu