-
وعدە پیروزی درجنگ، بهانەای برای خاموش نمودن ندای دمکراسی خواهی و صلحطلبی است
Posted on juli 23rd, 2014 No comments«بگذار ارتش دفاعی اسراییل پیروز شود» از جانب جنگطلبان اسرائیل کپی همان شعار «بگذار رزمندگان اسلام پیروز گردند» جمهوری اسلامی و «بگذار نیروهای مقاومت ارتش اسرائیل را نابود کنند» گروە بنیادگرای حماس است. دقیقاهمان تاکتیکی است کە همە قدرتمداران مُزَوِّر در همە کشورها برای سرکوب هر ندای دمکراسی خواهی و صلح طلبی بکار میبرند
اگر دقت کردە باشیم، بعد از گذشت دو سال از حملە عراق بە ایران و بازپسگیری زمینهای اشغالی از چنگال ارتش صدام حسین، نبرد ایران و عراق از موضع دفاعی عبور کرد و طبق ارادە فرماندە کل قوا آیتاللە خمینی بدین بهانە کە، راە قدس از کربلا میگذرد ٦ سال دیگر تداوم یافت، تا هر تپەای از خاک جنوب و هر کرانە و نهری از جزیرە مجنون بە خون آغشتە و تمام آرزوهای کوچک و بزرگ جوانان ایرانی و عراقی در این جنگ لعنتی با شعارهای پوچ و توخالی چال شد؟
همچنانکە همە شاهد بودیم در کمتر از ١٥ سال ورق بە نفع جمهوری اسلامی برگشت و در نتیجە حملە آمریکا بە عراق، کربلا بدون پرداخت هیچ هزینەای بە پارک قدم زنی فرماندهان سپاە تبدیل شد و ایران بە جادەای دست یافت کە مدعی بود برای آزاد سازی قدس بدان نیاز دارد. اما فرماندهان قلدر سپاە جادەقدس را نە جهت کمک بە مردم مظلوم فلسطین، بلکە بهانەای برای « هیس هیس» گفتن بە مردم خویش میخواستند.اگر دروغ نمیگفتند/نمیگویند مدتهاست کە جادە شوسە تا دیوار قدس را در اختیار دارند!اکنون چهاردە سال است کە جنگطلبان اسرائیل «بگذار ارتش دفاعی اسراییل پیروز شود» را تکرار میکنند و از آن همچون وسیلەای برای خاموش نمودن صدای انسانهای صلح خواه اسرائیلی کە فریاد میزنند، کشتن کودکان غزە پیروزی نیست، سود میبرند. صلحخواهان اسرائیلی علاوە بر درک بیگناهی مردم غزە میدانند کە مخابرە تصویر کودکان غرق در خون فلسطینی بە سراسر جهان، کافی است تا هر اسرائیلی در چشم بسیاری از جهانیان همچون یک قاتل بالفطره نمود، پیدا کند همچنانکە طبق آمار، بعد از جنگ اخیر نوار غزە آمار یهودیستیزی در کشورهای اروپایی بە شدت بالا رفتە است.
سر دادن شعار « نە غزە نە لبنان، جانم فدای ایران» از جانب معترضان انتخاباتی سال ٨٨ فارغ از درستی یا نادرستی آن، هنوز همانند پتکی است کە از جانب تیمهای نظامی امنیتی حاکم بر ایران بر فرق سر هر مخالف و منتقدی فرود میآید کە «نمیگذارند رزمندگان اسلام پیروز گردند».
مقصود و مراد جنگطلبان ریاکار و مُزَوِّر از شعارهای «بگذار ارتش دفاعی اسراییل پیروز شود» اهدای آرامش بە جامعە اسرائیل نیست همچنانکە هدف از طرح «بگذار مقاومت غزە، ارتش اسرائیل را نابود کند» شکستن محاصرە غزە نیست، بلکە دقیقا برعکس، هدف از طرح این شعارها، بستن سلولهای تنفس جامعەی اسرائیل و فلسطین است کە در وضعیت عادی قطعا مسیر صلح و دوستی را انتخاب خواهند نمود.
شعار و تاکتیک جنگ طلبان، استدلال مژدەدهندەگان پیروزی در جنگ و دلایل آنهای کە بذر تنفر و نفرت را میکارند یکی است؛ « خوشبختی آنها در نابودی دیگران نهفتە است».
جامعەای کە بە این مُزَوِّران « نە » نگوید و ارادە خود را در اختیار جنگطلبان بگذارد علاوە بر اینکە روی آرامش نخواهد دید، شکستش حتمی است، همچنانکە آلمان نازی، عراق بعثی و ایران اسلامی شکست خوردند، جنگطلبان اسرائیل هم شکست خواهند خورد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* منظور از جنگ و جنگطلبان، جنگ مشروع و دفاع از مردم بیدفاع در مقابل متجاوز و جنایتکاران نیست.
جملە «بگذار ارتش دفاعی اسراییل پیروز شود» از مقالەی نویسندە اسرائیلی اخذ شدە است. برای خواندن آن اینجــــــا کلیک کنید. -
جدایی و طلاق” بخش مهمی از حق ”انتخاب” فردی و جمعی است ”
Posted on juli 8th, 2014 No commentsتجربە بە انسان میآموزد کە گاهی انسان برای ادامە زندگی یا جهت بدست آوردن دو بارە آسایش و سلامتی باید از چیزی کە بدان دلبستگی داشتە، تکیەگاهش محسوب میشدە و حتی بخشی از وجودش بودە، دل بکند، جدا شود و روند زندگی را بە شکل دیگر رقم بزند.
قطعا زندگی مستقل فرزند بلوغ یافتە در قرون گذشتە امری معمول نبودە و چە بسا بندرت اتفاق افتادە است اما امروز در جوامع مدرن امری عادی و ضروری است.
جدایی همسران (طلاق) در هر جامعەای پدیدەای دردناک است، خصوصا اگر پای فرزندی در میان باشد اما انسانها آموختەاند کە برای بدست آوردن دوبارە آسایش، گاهی تن دادن بە طلاق اجتنابناپذیر است.
کشیدن دندان امری امروزی نیست قرنهاست کە انسان یاد گرفتە کە برای گریز از تحمل مداوم درد، از دندان کە قسمتی از وجود انسان است، دست بکشد و آن را از بدن جدا کند.
امروز علم پزشکی بە یاری انسان آمدە، در آوردن رودە، کلیە، قطع دست و پا و بسیاری از اجزاء بدن امری معمول و متداول است و حتی گاهی آدم مجبور بە دست کشیدن از قلب خود میگردد.
شاید همە اینها مسئلە فردی تلقی گردند اما چە بسا بسیاری از این مسائل روی انسانهای دیگر در اجتماع تاثیر میگذارند. مثلا در جوامع سنتی وقتی زوجی بچەدار از هم جدا میشوند دیدن کودک آن زوج آە از نهاد انسانهای دیگر در میآورد. دیدن و سخن گفتن با انسان بدون دندان چندان خوشایند نیست و قدم زدن با انسانی کە قلب الکتریکی در جیبش گذاشتە است برای هیچ کس بدون نگرانی نیست.
اما ”جدا شدن” حق طبیعی هر فردی است حتی اگر خود در مقطعی از زندگی تصمیم بە پیوند گرفتە باشد. در آوردن قسمتی از بدن مجاز است اگر آسایش انسان را بە هم بریزد و جدا شدن فرزند از پدر و مادر، امری عادی در زندگی پرهیاهوی دنیای امروز است.
کوچ از وطن، فرار از کشور و جدا شدن از خانوادە، بستگان و همە آنهای کە دوستشان داری گرچە در جهان امروز امری است معمول، اما شاید بتوان گفت کە چیزی است همانند جدا شدن از ریشە، رها کردن آغوشی گرم و مطبوع و تن دادن بە حسرت خوردن مستمر، اما شخص برای تداوم زندگی، برخورداری از زندگی بهتر و یا نجات جان، ناگزیر از انجام آن است.
همەی اینها مثالهای سادە و پیش پا افتادەای هستند برای لزوم وجود ”درآوردن، طلاق و جدایی” و اجتناب ناپذیر بودن دلکندن از آنچیزی کە یک روز بخشی از ما یا قسمتی از زندگی ما بودەاند اما تداوم زندگی و آسایش آیندەمان ایجاب میکند کە تن بە تیغ جراحی بدهیم، فسخ عهدنامە را امضاکنیم و از همە چیز دل بکنیم و همە مخاطرات را بە جان بخریم برای سفری ناگوار و اجباری.
شاید گروەهای انسانی برای در امان ماندن از تاثیر دیگر جوامع بە ابداع مرزها پرداختەاند روستا، شهر، منطقە و کشور را ساختەاند همچنانکە خانوادەها قبلا بە ساختن خانە همت بستە بودند. تصاحب یک منطقە، کشور و تغییر مرزها در طول تاریخ با زور یا از روی اختیار مردمانش امری متداول و مستمر بودە است همچنانکە تصاحب کشتزارها، مراتع و خانەها مداوم اتفاق افتادە است. ماحاصل همە اینها نقشە و جغرافیایی این کرە خاکی در جهان امروز است کە هر تکەای از آن نامی بر خود دارد.
این نقشە و جغرافیا بە صورت مداوم همانند نسلها تغییر یافتە است گاهی دو قطعە همانند ”چک” و ”اسلواکی” را بر اساس مصلحتی بە هم دوختەاند و زمانی سرزمینی را بنام ”آلمان” دو قطعە کردەاند اما کمتر از ٤٠ سال آندو بە طلاق تن دادند و آن دوی دیگر دیوار جدایی را درهم کوبیدند و بە هم پیوستند.
چند ماە پیش بود کە کمی بیش از نیمی از مردم کریمە زیر پوتین سربازان پوتین از اوکراین بیثبات طلاق گرفتند و بە عقد روسیە درآمدند و جغرافیای جهان را تغییر دادند.خبرها حاکی است کە حکومت اقلیم کردستان عراق تصمیم گرفتە برای جدایی از عراق در این اقلیم همە پرسی برگزار کند. کردها ادعا میکنند کە هرگز بە اختیار خود متعهد بە زندگی در جغرافیایی بە نام عراق نبودەاند از چیزی سخن میگویند کە دقیقا شبیە بە ازدواج اجباری است از ستمها، تبعیضها، زخمها و کشتارهای دستە جمعی بە صورت مستدل صحبت میکنند… اکنون آنها خواهان استقلال هستند، میخواهند یک کشور مستقل برای خود بسازند.
مردمند دیگر، بدینگونە میخواهند زندگی کنند همچنانکە عاشق میشوند و عهد میبندند و بعدا بە طلاق و جدایی تن میدهند، اگر روزی بنابر هر دلیلی در چارچوب یک کشور با مردمان دیگر زندگی کردەاند امروز مصلحت حیات خود را در تداوم زندگی مشترک با آنها نمیبینند همچنانکە هر لوحی از تاریخ، شرحی از تغییر نقشە جغرافیا را با خود دارد، آنها هم میخواهند این نقشە جغرافیا را یک بار متحول کنند. چکارشان میتوان کرد، چە لزومی بە سرزنش کردن هست و چرا باید برای زندگی بهتر آنها بمبارانشان نمود و یا برای مصلحتشان آنها را بە زنجیر کشید؟بدبختانە یا خوشبختانە انسانها در جوامعی کە برای انسان و حقوق انسانی ارزش قائل هستند، پذیرفتەاند کە جدایی همچون یک ”انتخاب” حق و حقوق هر انسان، گروه و جمعی است کە بە زعم خود مصلحت را در جدایی میبیند. آنهای کە نمیتوانند یا نمیخواهند بپذیرند کە عدالت مهمترین رکن بقای جوامع است و زندگی مشترک با زور و اجبار ممکن نیست، عقبماندگان فرهنگی هستند کە برای رسیدن بە بلوغ فکری محتاج زمانند. و گاهی این عدم بلوغ فکری، دلیل و بانی بە هم خوردن آسایش نسلها و حتی جنایت علیە بشریت بودە است.
معروف عثمانی
اوپسالا 2014-07-06 -
” بحران عراق آبستن کردستان مستقل هست؟”
Posted on juli 2nd, 2014 No commentsمنتشر شدە در وبسایت ملیمذهبی و ایران امروز. باز نشر در وبسایت ملیون و وبسایت حزب مردم بلوچستان
بعد از مصاحبه مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق با کریستین امانپور که از شبکه CNN پخش شد، بحث اعلام استقلال کردستان عراق به یکی از مهمترین خبرهای روز تبدیل گشت.
رئیس اقلیم کردستان عراق به این پرسش کریستین امانپور: «آیا عراق می تواند بیش از این یکپارچگی خود را حفظ کند؟ چنین پاسخ دادند: «به دشواری میتوان چنین تصوری داشت زیرا شرایط کنونی نشان می دهد ادامه این وضعیت بیش از این میسر نیست. عراقی که اکنون در آن زندگی می کنیم با کشوری که همیشه می شناختهایم، تفاوت زیادی دارد؛ حتی با عراقی که یکی دو هفته پیش می شناخته ایم، تفاوت دارد.»
برای درک درست و تحلیل صحیح سخنان پرزیدنت بارزانی و پیبردن به دغدغههای وی، علاوه بر بازبینی وقایعی که عراق را به وضعیت دردناک امروز رسانده است، باید شرایط و جغرافیای صف بندیهای مذهبی و گروهی عراق امروز را هم مورد توجه قرار داد.
قطعا رئیس اقلیم کردستان علاوه بر اینکه نسبت به وضعیت نه چندان مانوس مردمان عراق آشناست خود در عمق کشمکشهای مذهبی، قومی و جناحی عراق حضورداشته و بیش از ده سال است که شاهد نزاع مذهبی، سیاسی و جناحی و دخالتهای مشهود کشورهای منطقه در امور عراق است. بارزانی واقعیتهای و وضعیت بغرنج امروز عراق و ناکامیهای دهسال گذشته را به خوبی درک و تحلیل نموده است و عبور ازاین شرایط را بسیار دشوار میبیند. ایشان میگویند: «طی ۱۰ سال گذشته، ما هر کاری که از دستمان بر میآمد انجام دادیم تا در شکلگیری یک عراق دموکراتیک نقش داشته باشیم اما متاسفانه این تجربه موفق نبوده است».
بعد از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، شکاف بین سنیها و شیعیان روز بروز عمیقتر و تارهای پیوستگیها آنها گسستهتر شد. دولت نوری مالکی به جای تلاش برای ترمیم این گسستها، سعی نموده که وزن جناح شیعی را سنگینتر و سنی مذهبان را حاشیه نشین نماید. در قضیه طارق هاشمی معاون ریاست جمهوری و یکی از شخصیتهای سنی مذهب، نخست وزیر نپذیرفت که دادگاه وی در اقلیم کردستان برگزار گردد. جلال طالبانی که کلید حل مشکلات میان جناحهای عراق بود، بیمار شد و بحران تداوم یافت.
اصطکاک به وجود آمده بیشتر بین جناح سنی و جبهه شیعی بود و کردها با هر دو جناح ارتباط داشتند هرچند دولت مرکزی و حکومت اقلیم کردستان هرگزموفق به درک مشترک از مسائل مورد اختلاف نگردیدند. مثلا یکی از موارد اختلاف اقلیم کردستان و دولت مرکزی، خواست مالکی برای سیطره دولت مرکزی بر لشکر پیشمرگه بود امری که با مخالفت شدید کردها مواجه شد. شاید کردها میدانستند که در صورت تحقق چنین امری اکنون پرچم داعش بر فراز شهرهای کردنشین هم در اهتزاز میبود.
مهمترین اختلاف دولت مرکزی با کردها وضعیت شهر نفت خیز کرکوک و نواحی کردنشین خارج از محدوده اقلیم کردستان بود که طبق توافق اولیه قرار بود بر اساس ماده ١٤٠ رفراندوم وضعیت منطقهای این مناطق را مشخص نماید که بخشی از اقلیم کردستان خواهند بود یا تحت تسلط دولت مرکزی باقی خواهند ماند. البته دولت مرکزی در چهار سال گذشته حاضر به انجام رفراندم در این مناطق نشد. عاقبت تسخیر کرکوک به وسیله نیروهای پیشمرگه، بعد ازفرار نیروهای دولت مرکزی در مقابل نیروهای داعش به وقوع پیوست.
مسعود بارزانی روز جمعه در بازدید از کرکوک گفت: «شعار ما از ابتدای انقلاب در سپتامبر ۱۹۶۴ میلادی، “یا سیطره بر همهی کردستان یا نیستی ما” بوده و امروز این امرمحقق شده است. او هشدار داد در صورت تعرض هر گروهی به کرکوک خود نیز آماده است به صفوف پیشمرگه بپیوند. بارزانی در بخش دیگری از سخنانش تاکید نمود: «کرکوک باید نمونه واقعی زیست مشترک ساکنانش با زبانهای متفاوت و ادیان مختلف باشد و تاکید نمود که حقوق همه قومیتها و مذاهب باید به نحو قابل قبول مراعات گردد.»درک این واقعیت چندان پیچیده نیست که جناحهای سیاسی و اقلیمی این کشور در ده سال گذشته قادر به گفتوگو و حل منازعات بین خود نبودهاند اکنون هم نباید انتظار داشت در وضعیتی که سپاه داعش در نزدیکی بغداد در حال نبرد سرنوشت ساز است و شیعیان با دردست داشتن انواع احکام جهاد و بهرمندی ازسازماندهی بسیج مردمی به وسیله سپاه قدس و کمک لجستیکی ایران خود را آماده نبرد با داعش سنی مذهب نمودهاند، این جناحها برای سازش از خود انعطاف نشان بدهند. به همین سبب است که آقای بارزانی در این مصاحبه تاکید کرده است: «عراق در حال تجزیه است، دولت مرکزی کنترل بر کشور را از دست داده و همه چیز درحال فروپاشی است». او ضمن رفع مسئولیت از جناح کردی، دیگر طرفها را مسبب سقوط و فروپاشی عراق دانست.
کردها و سنیهای درون حکومت عراق، ادعا میکنند که دولت نوری مالکی اسب جناح خود را به تنهایی در میدان مسابقه میدواند و به شکل کاملا تمامیتخواهانه کلیه تصمیمات مهم را در سیاست داخلی و خارجی میگیرد مطلبی که مورد تایید احزاب مهم شیعی منتقد دولت هم قرار گرفته است. سیاستمداران سنی معترضند که مالکی عراق را درگیر بحران سوریه برای حمایت از یکی از طرفهای درگیر نموده است. آنها مدعی هستند که دولت بدون مشورت و رضایت آنها، تلاش کرده با ایران و حکومت سوریه پیمان “هلال شیعه” را سازمان دهد؛ امری که سنی مذهبان شدیدا نسبت به آن حساسیت دارند. گروه دولت اسلامی عراق و شام در اتحاد با بعثیها در صدد جلب حمایت کامل سنیمذهبان عراق است و تلاش دارد که با سبعیت میدان تکتازی شیعیان در عرصه قدرت را مسدود و نوار هلال شیعی تحت رهبری ایران را در عراق قیچی نماید.
حکومت اقلیم کردستان مشکل موجود را با راهکارهای آزموده شده اتلاف وقت میداند و اصرار دارد که برای حل معضل موجود، باید علاوه بر مشارکت کردها به عنوان یک ضلع مثلث قدرت در عراق، به سنیمذهبان هم موقعیت ضلع سوم قدرت واگذار گردد. تا آنها از اراده کافی برای عبور از بحران برخوردار شوند و تاکید میکنند که دولت مالکی در ده سال گذشته ثابت نموده که مایل به مشارکت دادن کردها و سنیها در پروسه قدرت نیست.
بارزانی اصرار دارد که واگذاری قدرت از جانب مالکی باید اولین گام گذر از بحران باشد. آیتالله سیستانی مهمترین مرجع تقلید در عراق و بسیاری از گروههای شیعی هم با کنار رفتن نوری مالکی از دولت موافق هستند. اما آیتالله خامنهای در دیدار با مسئولان قضایی در این مورد گفتند: «آمریکا از روال کنونی در عراق یعنی برگزاری انتخاباتی با مشارکت خوب مردم و تعیین گزینههای مورد اعتماد مردم، راضی نیست زیرا آمریکا به دنبال آن است که عراق تحت سلطه قرار گیرد». بسیاری از تحلیلگران این سخنان خامنهای را حمایت از نوری مالکی قلمداد کردند.
در واقع، نه دولت مالکی به استدلال بارزانی بهایی میدهد و نه او میتواند جناح سنی را از رویاروی با شیعیان بر حذر دارد. بر همین اساس، بارزانی با مطرح نمودن مسئله “تعیین سرنوشت” برای کردستان، در گام نخست میخواهد برجناح شیعی و دولتهای حامیاش، فشار وارد کند که به عبور از مالکی و تشکیل حکومت ائتلافی و فراگیر رضایت دهند. در صورت محقق نشدن این امر، تداوم بحران از نظر اقلیم کردستان محرز است. گرچه بارزانی معتقد است که بسیار دشوار است که هیچ راهکاری عراق را به وضعیت قبل از ظهور داعش برگرداند و باید تقسیم عملی عراق به سه منطقه مجزا را برای سالیان سال همچون امر واقع پذیرفت به گزینه دوم “استقلال کردستان” که آرزوی دیرینه کردهاست، میاندیشد؛ امری که به خاطر مخالفت آمریکا، بریتانیا و ایران و عدم تثبیت الحاق مناطق تازه ملحق شده به اقلیم کردستان دشوار به نظر میرسد.
قطعا حکومت اقلیم کردستان به اهمیت شهر نفتخیز کرکوک و مناطقی که اکنون به تسخیر نیروهای پیشمرگه درآمدهاند برای هر سه جناح درگیردر بحران عراق آگاه هستند. بعید به نظر میرسد تا تثبیت موقعیت خود بر این مناطق به ریسک اعلام استقلال دست بزنند و خود را آماج تیر کینهآلود همسایگان پر نفوذ و هدف آتش توپخانه گروههای شیعی و سنی قرار دهند.
به احتمال بسیار اقلیم کردستان در هر توافق احتمالی با دولت مرکزی غیر از نوری مالکی، اجرای ماده ١٤٠ و تثبیت صدور نفت به صورت مستقل را در دستور کار خود قرار خواهد داد و در این برهه از اعلام استقلال کردستان صرفنظر خواهد نمود.
استقلال کردستان؛ آرزو یا واقعیت
گسست ملی و فروپاشی روانی عراق با آغاز نظام استبدای حزب بعث، جنایتها که در داخل این کشور صورت گرفت و بحرانهای بینالمللی خود ساخته مانند جنگ با ایران و حمله به کویت، شروع شد و با حکومت فرقهای مالکی، آشوبهای مذهبی و قتل عامهای دستهجمعی شیعی و سنی که بعد از حمله آمریکا به عراق انجام گرفت، تکمیل گردید. در واقع “داعش” مسبب این بحران نیست بلکه خود محصول این نزاع است.
وقتی که مردم یا بخشی از مردم یک کشور نسبت به پرچم کشورشان که قاعدتا باید مظهر غرورشان باشد، احساس تنفر دارند و سرود ملی کشورشان را آواز قاتلان خویش میپندارند، چه چیزی میتواند آنها را نسبت به کشور وفادار نماید یا وفاداری اجباری مردم به سیستم و مرزهای یک کشور چه ارزشی دارد؟
حقیقتا سخن از عراق متحد برای کردها، همانند ازدواج اجباری است که زندگی کردها در چارچوب عراق تا فرصت و موقعیت مناسب علیرغم میل باطنی باید ادامه یابد. گرچه استقلال کردستان برای بسیاری از کردها آرزوی تاریخی بوده اما طلاق و جدایی روانی از عراق در اندیشه جمعی کردها هنگام وقوع جنایتهای انفال و حلبچه به وقوع پیوسته است. در واقع عراق حامله کشوری به نام کردستان هست فقط تاریخ تولد آن مشخص نیست.
معروف عثمانی اوپسالا
2014-06-28