• کامنت در فیسبوک، تبادل نظر، یا اتهام

    Posted on februari 27th, 2012 maaroufosmani 4 comments

    معروف عثمانی – اوپسالا
    iran-emrooz.net | Wed, 18.08.2010, 23:50

    موضوع موردبحث «همایش ایرانیان خارج از کشور»

    دیشب با تعدادی از دوستان روی موضوع همایش ایرانیان خارج از کشور بحث کردیم که سرانجام خوبی نداشت، وتصمیم گرفتم در این مورد یاداشتی بنویسم به این امید اثر مثبتی داشته باشد و حاصل ان این یادداشت گردید که تقدیم میشود.

    من فکر می‌کنم شبکه‌های اجتماعی محل بسیار مناسبی هستند که ما رادر سراسر جهان به هم مرتبط می کنند و ما می‌توانیم با استفاده از آنها تبادل نظر کنیم و از دیدگاهها و برداشتهای همدیگراز مسائل گوناگون آگاهی یابیم خصوصا برای ما ایرانیها که کمتر [اگر نگوئم هرگز] از فضائی بهرمند نبوده‌ایم که بتوانیم بصورت دمکراتیک تبادل نظر کنیم و این وسیله‌یی گرانبهاست که ما با استفاده از آن می‌توانیم بنوعی جامعه‌ی مدنی یا پلورالیسم را درشبکه‌های اجتماعی بصورت مجازی تمرین نمائیم و کمکی شایانی است برای ایجاد همدلی، تحمل اراء و پذیرش همدیگر با صلایق مختلف، اگر سبزیم یا سرخ، سلطنت طلب یا جمهورخواه، مسلمان یا کمونیست، اما در یک نقط مشترکیم: «ایرانی»

    اما متاسفانه به علت استمرار استبداد حاکم بسیاری از ما تحمل بحث کردن نداریم، نقد را برنمی‌تابیم و تبادل اندیشه را به قبولاندن نظر خود ترجمه می‌کنیم و راه برون رفت از اختلاف را در نثار تهمت‌های زشت و دوراز شان انسانی که مدتهاست خوره ادبیات سیاسی ماست تبدیل می‌کنیم.

    بسیاری در ظاهر از اعلامیه جهانی حقوق بشر دفاع می‌کنیم بدون آنکه در مواقع پیش امدن اختلاف سلیقه پشیزی ارزش برایش قائل باشیم. به هیچ قانونی پایبند نمی مانیم و خود را ملاک همه ارزشها می‌پنداریم و آنگاه کار مامور تحقق و بازجو و بازپرس و قاضی و هیئت منصفه را توامان در یک چشم برهم زدن مانند ساحران انجام میدهیم و حکم محکوم را صادر میکنیم: خائن!

    خوشبختانه همه چنیین نیستند با کسانی تبادل کامنت کرده‌ام که با وجود اینکه به هیچ نقطه مشترکی نرسیده‌ایم اما قبول کرده ایم که مثل هم نمی‌اندیشیم.

    دردناک است که بیاد می‌آورم زنده یاد سعیدی سیرجانی سالها پیش در خارج ایران سخنرانی میکرد، دشنامهای ولی فقیه شادکن نثارش شد ولی تا حالا هم کسی معذرت خواهی نکرده است و عاقبت جنازه مثله شده‌اش (بو سیله وزارت اطلاعات) در بیابانها یافت گردید و مشخص است که دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی جز مثله کردن و سر دار فرستادن کاری نمی کنند و پرونده سازیهای کیهان شریعتمداری هم مدتهاست که مدال افتخار است برای ایرانی و سعیدی سیرجانی از ان بهرمند بود، اماان تهمتها، ناسزا ها و دشنامهای خارج ازکشور، هنوز که هنوزه همچون پارازیت رادیو در گوشم می‌پیچد، و از هر کسی بپرسی می‌گوید من نبودم و این کافی نیست.

    .. از سخنرانی شاملو در دانشگاه برکلی می‌گذرم که ننگی‌است نابخشودنی، و امروز همه اشعارش را به حق در این مبارزه نفس‌گیر یاریگر خویش می‌یابیم. و از کنفراس برلن هم چیزی نمی‌گویم که با گنجی‌ها چه کردیم.

    اما آیا با همایش ایرانیان خارج از کشور هم همان نمی‌کنیم که بارها به اشتباه آزموده‌ایم؟ طبل رسوائی، وطن فروشی، جاسوسی و… را برای چی و برای کی به صدا در اورده‌ایم؟ به حقوق انسانی آنها فکر کرده‌ایم؟

    در اینجا چند ماده از بندهای اعلامیه جهانی حقوق بشر را ذکر می‌کنم:

    ماده‌ی ۳:
    هر فردی حق زندگی ، آزادی و امنيت شخصی دارد.

    ماده ی ۶:
    هر کس حق دارد که شخصيت حقوقی‌اش در همه جا به رسميت شناخته شود.

    ماده‌ی ۱۱:
    ۱) هر شخصی که به بزه کاری متهم شده باشد، بی‌گناه محسوب می‌شود تا هنگامی که در جريان محاکمه‌ای علنی که در آن تمام تضمين های لازم برای دفاع او تأمين شده باشد ، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز گردد.

    ماده‌ی ۱۲
    نبايد در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامت گاه يا مکاتبات هيچ کس مداخله های خودسرانه صورت گيرد يا به شرافت و آبرو و شهرت کسی حمله شود. در برابر چنين مداخله ها و حمله هايی ، برخورداری از حمايت قانون حق هر شخصی است.

    ماده‌ی ۱۳
    ۱) هر شخصی حق دارد در داخل هر کشور آزادانه رفت و آمد کند و اقامت گاه خود را برگزيند.
    ۲) هر شخصی حق دارد هر کشوری، از جمله کشور خود را ترک کند يا به کشور خويش بازگردد.

    این سند جهانی است هیچ کس نمی‌تواند و حق ندارد آن را رعایت نکند چون اکثر مردم جهان ان را قبول دارند وهر کسی که انرا نقض کند قانونن مجرم است حتی اگر آن را قبول نداشته باشد.
    واگرهم کسی آن را قبول ندارد حداقل جایگزین آن را ذکر کند تا همه بدانیم که ما باید برمبنای کدام اصول گام برداریم و حق و حقوق همدیگر را چگونه مراعات کنیم.

    ما مجبوریم مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشررا رعایت کنیم و مانند جمهوری اسلامی آنها را با فرهنگ خود بیگانه ندانیم با این بهانه که مثلا نیت ما خیر است، و امیدوارم که خیر باشد.

    از خود پرسیده‌ایم که اگر مخالفیم که من در مخالف حاکمیت بودن بسیاری از آنهائی که بدین کار(افشای اسامی همایش ایرانیان خارج از کشور) دست زده‌اند شکی ندارم، سود و ضرر جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران چیست؟

    من هم مانند بسیاری از دوستان، مخالف اجابت پذیرش این همایش از طرف شرکت کنندگان بودم و هنوز هم هستم اما با توجه به دلایل بالا پذیرفتن دعوت را حق مسلم آنها می‌دانم و چه بسا بیشتر انها شرکت دراین همایش را به نفع جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران تحلیل کرده‌اند و بعید نیست که ایده انها برای تاثیرگذاری مثبت بر شرایط، درست تر و صحیح تر از استدلال ما باشد.

    همه می‌دانیم حاکمیت جمهوری اسلامی در دوران حیات خویش به اثبات رسانده که با تخصص، نخبه، دانشگاه، دانشجو وعلوم انسانی سرستیز دارد و نخبگان و دانشگاهیان درون ایران را هرکدام به چوبی و به بهانه‌ای میراند و در این همایش هم هدف جذب دعوت شدگان یا سرمایه گذاری آنها را نداشته است، بلکه من فکر می کنم این همه خرج نمود تا به دو هدف برسد.
    ۱- مشروعیت طلبی که اکنون شدیدن بدان محتاج است.
    ۲- ایجاد اختلاف در بین ایرانیان خارج از کشور.

    در زمینه استفاده تبلیغاتی چنان گسترده همایش را پوشش داد و برنامه هائی را به اجرا گذاشت که شرکت کنندگان را بیش از دیگران مات و مبهوت نمود.

    در نامه های که بعدن به نام تعدادی از این مسافران منتشر شد انها گفته‌اند که فریبشان دادند و برنامه‌ای که اجرا شد قبلن در لیست برنامه ها نبود و افرادی که در حضور احمدی نژاد چنیین عمل کردند جزو دعوت شدگان خارج نبودند بلکه جزو افرادی بودند که از داخل به همایش آورده شده بودند، که بعیدهم نیست.

    حالا همایش انجام شده و مسافران برگشته‌اند ارگانهای جموری اسلامی هم انواع و اقسام عکس و فیلم همراه با نام شرکت کنندگان در همایش را پخش نموده‌اند، من نمیدانم اصرار برای این افشای برای چیست؟ که خود جمهوری اسلامی به آن دست زده بود و از طرف مدعیان مخالف حاکمیت چه دستاوردی غیر از ایجاد بدبینی و دلسردی حداقل این بخش از شرکت کنندگان در همایش میشود، خواهد داشت؟

    بنظر من این افشاگریها بنام جنبش و به کام حاکمان است.

    بدون شک همه مردم نه به یک اندازه وطن پرست هستند و نه تعریفی واحدی از وطن پرستی دارند و هر کسی با هرسابقه‌ای حق ندارد که کسی را به وطن فرشی متهم کند مگر در دادگاهی آن را به اثبات رساند یا حداقل مدارک غیر قابل انکار ان را ارائه نماید.

    همه قبول داریم که جمهوری اسلامی با چه قصاوت و شدتی به سرکوب آزادی بیان مشغول است و چه ناجوانمردانه فضا را مسموم نموده است و چگونه علیه مخالفین خود پرونده سازی می‌کند، افترا می‌زند، اتهام می‌سازد و محکوم می‌نماید و می‌میراند.

    اما ما چه؟ ما به کدامین ملاکها و قوانین پایبندیم؟ اگر میثاقهای بین‌المللی دست و پاگیرند [که نیستند] برای ماکه در حال مباره هستیم حداقل رعایت اصول اولیه اخلاقی و وجدانی ضروری نیست؟ هرچند انهم کافی نیست.

    چرا ولایت فقیه غیر انسانی است؟ مگر نه اینست که اتهام می‌زند، محبوس می‌کند، شکنجه می‌کند و بردار می‌آویزد، چون همچون او نمی اندیشند؟ آیا کسی از ما می‌پذیرد که بگوئیم بعد از پیروزی تنوع فکری (پلورالیسم) را حاکم می‌کنیم؟

    ادبیات سیاسی ما پر است از اتهامات غیر انسانی و ناجوانمردانه بدون دلیل و سند، همچون «وطن فروش، جاسوس، خود فروش، کاسه لیس، خائن، مزدور و… متاسفانه تعدادی از احزاب و شخصیتهای که ید طولانی در مبارزه دارند در فرهنگ سازی اتهام و ناسزا کارهای تکنیکی خوبی را از خود به نمایش گذاشته‌اند و روزانه چندین کلمه جدید به فرهنگ لغات نامیمون دشنام می‌افزایند.

    مشخص است که حکومت‌های ما قبح بکار بردن این کلمات را شکسته‌اند و صد البته همه ما در این وادی مسئولیم اکنون این ناسزاها به چیزی شبیه به تکیه کلام تبدیل شده‌اند. اما آیا راضی هستیم کسی این کلمات را در مورد ما بکار ببرد؟

    پس شایسته است انچه برای خود نمی‌پسندیم بار دیگرانش نکنیم و قواعد بازی را رعایت کنیم و بیش از این مصداق اپوزسیون هزار پاره نباشیم.

    منبع اعلاميه جهانی حقوق بشر

    http://www.komitedefa.org/sidor/majhb.htm

    معروف عثمانی – اوپسالا

     

    4 responses to “کامنت در فیسبوک، تبادل نظر، یا اتهام”

    1. نظر کاربران:

      هموطن گرامی …
      چون من یکی از کسانی هستم که در این گفتگوی فیس بوکی شرکت داشتم لازم دونستم که نظرم را بنویسم و امیدوارم که دوستان ایران امروز مطلب را کامل نقل کنند ضمن اینکه کپی‌اش را هم در صفحه فیس بوک خودم و هم در زیر مطلبتون در فیس بوک هم خواهم گذاشت:
      هموطن گرامی!
      شما دو مسئله را با هم قاطی کردید و با طرح یک مسئله درست نتیجه گیری نادرست کردید که این هم خاص برخی روشنفکران ماست. شما به نقل از اعلامیه جهانی حقوق بشر که مورد تایید همه ی انسان های آزاده است خواستید که نتیجه گیری کنید من و دوستان دیگر در فیس بوک که به جز شما و یک نفر دیگر همه با من هم نظر بودند نافی اعلامیه جهانی حقوق بشر هستیم چون با شما هم نظر نیستیم! عزیز من! سی و یک ساله که ایرانیان در حال رفت و آمد به ایران هستند و از مردم عادی تا دانشگاهیان و دانشجویان همه این ارتباط را داشتند بدون درگیری با دیگر هموطنان اگر بنا به دعوت و خواست رژیم سوکوبگر نبوده و از حضور آنها استفاده ی تبلیغاتی علیه دیگر ایرانیان و به نفع خود نکرده باشد. فکر کنم شما 14 ماه است که از اخبار ایران اطلاعی ندارید و نمی دونید که در ایران کودتایی شده و هزاران جوان به دلیل مبارزه با این کودتا دستگیر زندانی شکنجه و اعدام شدند و حتی به فجیع‌ترین شکل های ممکن مردم را آزار و اذیت دادند و یک حکومت فاشیستی نسبتا نظامی در ایران سرکار آمده.
      جوانان و دانشجویان با دادن بهای سنگین مدام سعی در افشای این رژیم سرکوبگر در ایران می کنند و بعد عده ای ایرانی به نام متخصص خارج از کشور دعوت این رژیم سرکوبگر را می پذیرند دعوتی که برای همه مشخص بوده برای استفاده تبلیغاتی خودش بوده و باز برای همه مشخص است که این رژیم هیچ کاری را تا برای خودش منافعی نداشته باشد انجام نمی دهد. با این کار اینها مهر تاییدی بر این نظام قرون وسطایی نظامی می زنند و بارها و بارها هم رسانه های رژیم این نمایش مسخره را پخش می کنند تا هم به مردم بگویند ببینید ایرانیان خارج ما را تایید می کنند تا از این طریق هم بیشتر آنها را سرکوب کنند و هم اینکه از متخصصین داخلی که مثل اینها به دست بوسی نرفتند و حتما یکی از افراد خانواده شان هم اکنون در زندان است استفاده نمی کنند. شما خیلی ناصادقانه مسئله را مطرح می کنید و به بخشی که همه ی دوستان و خود من معتقد بودیم که کسی مخالف رفتن ایرانیان به ایران نیست ولی ما مخالف بر سر سفره خونین احمدی نژادها هستیم اشاره ای نکردید. شما همانند برخی روشنفکران که در بیانیه و مقاله نویسی زیبا و مردم پسند استادند ولی در عمل غیر از آن حتی صادقانه بیان نکردید که خود شما بودید که به من که با شما هم عقیده نبودم سریع تهمت مجاهد و حزب کمونیست زدید. من همیشه فکر می کردم که کسانی که مدعی دفاع از مردم هستند حداقل صداقت را ارج می گذارند.
      به امید اینکه بدون فکر کردن به منافع شخصی مان از یک اندیشه و یا عملکرد دفاع کنیم.

      *

    2. آقای عثمانی
      این ایرانیها هم نظیر فرانسوی‌هایی‌ هستند که با نازیها همدستی کردند! کجای دنیا هستید آقا خود شما، در کهریزک
      نیستید، شما آن آقایی نیستید که در سوئد هستید؟ و مهم هم نیست که آن آقا باشید، فقط اگر آن شخص هستید، ما را می‌شناسید.

    3. Aghaye Osmani gerami,
      ba nazarate shoma dar kol movafegham .moshkelam ba andesteh kasanist ke dar in hamayesh sherkat kardeh ta beghole shoma taasiri mosbat ra be anj montaghel konnand. Aya 30 sal modete kafi nist baraye in edeh ke be mahyate in regime va inke chegooneh mikhahand az in ejtemaat baraye tabligh be soode khodeshan estefadeh konnand shenakht payda kardeh va dar dame faribeshhan ba har niati niaftond?
      az inke be elat natavaniam dar estefadeh az nevesht afzare farsi estefadeh nakardam poozesh mikhaham

    4. آقای معروف عثمانی!
      شما یا این نامت را به صورت مستعار برگزیده اید که شناخته نشوید و یا اگر این اسم، نام شما باشد، شما از کردهای سنی مذهب هستید چون این گونه نامها مخصوص آنهاست. و من نمی توانم قبول کنم یک کرد چنین از حکومت اخوندها جانبداری می کند.
      نفرمائید من از حکومت دفاع نکرده ام و از شرکت کنندگان دفاع می کنم. چون هردو موضوع، دو روی یک سکه اند. حضرت کاری به مقدار معلوماتتان ندارم ولی اگر کسی از من ایراد بکیرد که چرا فاشیستم و مثل نازیها فکر می کنم، خلاف میثاق حقوق بشر حرف زده است؟؟ عجب استدلالی دارید حضرتعالی. یعنی هرکس حق دارد هر کاری چه زشت و چه ناپسند انجام دهد و ما حق ایرادگرفتن نداریم …؟ آفرین براین منطق!!!

    Leave a reply

Skapa din egna professionella hemsida med inbyggd blogg på N.nu