دنیـــای سخــــن
حقوق بشر
-
٧٤ کوڵبەری کە زیر بار ماندند
Posted on april 28th, 2012 No commentsمن کە از نزدیک همە انها را میشناختم! یعنی شاید چهرشون را ندیدە باشم و اسم و رسمشون را ندونم! اصلن دونستن اسمشون چە چیز را تغییر میدهد؟ محمد، احمد، توفیق، قادر و هرنامی دیگر… من زندگیشون ، شرایط زیستشون و احتیاجشون را میشناسم. میدانم کە همە انها تمام سرمایەاشان، هست و نیستشان و روزی زن و بچەاشان در بودن بار بر کوڵشان بود… انها کە نان و دفتر مشق بچەهایشان را میبایست ازدهلیزهای مرگ عبور میدادند تا حیات را در رگان بچەهایشان تداوم بخشند و قلم را در دست فرزندانشان بچرخانند… شاید روزی این قلمها بنویسند از تحقیرهای زندگی، از بارهای بر کوڵ و کوڵ های زیر بارمن همەی انها را میشناختم نە با اسم و رسم ، با نشانەها از تحقیرشدنهایشان ، از روی امیدهایشان در یاس مفرط انگاە کە سربهای داغ در سمت راستچپ ،جلو و عقب زمین میخورد و نسیب انها یک بار دیگر هستی برکوڵ در سکوت شب بە خلوت کلبە بازگشتن بودافسوس کە اینبار نشانەگیری، مرزبانان و پاسداران ولایت حکایتی دیگر دارد و ٧٤ کلبە در انتظار کوڵهای زیر بار بە عبث هنوز چشم انتظار تداوم حیاتندیاد بچەهای می افتم کە شاید کم کمکی ریاضی اموختە باشند ودر هنگامە هایی کە در سکوت و امید چشم بە در، منتظر کوڵهای زیر بار هستند بە ذهنشان…خطور کند کە سه هزار میلیارد تومان را اگر بار پشت کرد، ایا ٧٤ نفر میتونند انرا حمل کنند؟…………………………………….Leave a reply
Skapa din egna professionella hemsida med inbyggd blogg på N.nu