• ”پروژە اهریمنی ساخت انسانهای بی مغز و دستگاە سرکوب نظام”

    Posted on november 27th, 2012 maaroufosmani No comments

    Photo: ‎"پروژە اهریمنی ساخت انسانهای بی مغز"می گفتند زمانی خواهد امد کە حکام با استفادە از علم و تکنولوژی بە ساخت انسان یا آدمهای انسان نما نائل میشوند. در این مورد فیلمهای هم ساختە شد.  اصل فرضیە چنین بود کە یک انسان یا چندین انسان عالم ولی  قدرت طلب و اهریمنی در جزایری دور دست یا در کشتی های بزرگ شناور یا در کشوری تحت سیطرەی خود،  پروژەی تولید آدمهای بی مغز (بدون قدرت تجزیە و تحلیل)  بسازند. آن قدرت اهریمنی با استفادە از دستگاەهای مدرن، ژن انسانها را دست کاری کردە و از انها ادمهای با "ارادەی تعریف شدە" ولی بسیار قوی ساختە و در خدمت این تبهکاران قرار بگیرد. خصلت این ادمها می بایست "عدم دلبستگی"، "عدم وجود احساس" و "عدم قضاوت بر درستی یا انسانی بودن عمل خود" ولی حساس بودن نسبت بە دنبال کردن دستور و اوامر صادر شدە از طرف سیستم مرکزی باشد. زمانی کە  آن قدرت اهریمنی بتواند مثلا دە هزار نفر از این ادمها را در اختیار بگیرد، برای کنترل یک اجتماع کافی بنظر می رسد و بدین نحو برای تصرف یک اجتماع بشری دست بکار خواهد شد. حال فرض کنید کە چنین نیروئی بە وجود آمدە و یک اجتماع بشری را تصرف کردە است. چە اتفاقی خواهد افتاد؟ خصلت جوامع بشری از ابتدا بر این اصل استوار بودە است کە انسانها در مقابل زیادە خواهی قدرت بە واکنشهای اجتماعی، انقلاب و یا شورش روی آوردەاند و عاقبت قدرت سیاسی یا هر دستگاە اهریمنی را بە زیر کشیدەاند. شاید بتوان ادعا کرد کە بسیاری از سیستمهای سرنگون شدە، فرو نمی ریختند اگر دستگاە سرکوب و نیروهای حافظ سیستم بە خواست قدرت برای قلع و قم و کشتار  بی حد و حصر مخالفان گردن می نهاد. (در مواردی خود سیستم از کشتار بیش از حد پرهیز نمودەاست)ولی در سیستمهای اهریمنی از هزار شکنجە گر، اوباش، نیروی نظامی و دستگاە سرکوب حداقل ٥٠٠ نفر از آنها ارزشهای برای خود داشتەاند و حاضر نبودەاند کە برای منافع خود روی آن ارزشها پا بگذارند و در چنین مواقعی سیستم و نظام را فدای هنجارهای خود کردەاند و در چنین حالاتی حکومت فرو ریختە است. اما با تولید ادمهای بی مغز قدرت مصونیت پیدا میکند. همەی آن ادمها طبق فرمول ارائە شدە عمل میکنند و هیچ ارزش و هنجاری جز فرمول تعیین شدە از جانب سیستم مرکزی ندارند. بنابر این فرمول، هیچ عملی غیر انسانی، احساس انها را نمی آزارد و هیچ شقاوتی وجدان آنها را جریحە دار نمی کند.  اگر حالا خوشحالید کە این طرح عملی نشدە است و این اتفاق روی ندادەاست، کمی شک کنید! بە سلولی کە زهر کاظمی در آن جان سپرد، یا ستار بهشتی بدان پا گذاشت یا شوانە قادری را در آن تکە تکە کردند یا بە زندان اوین، قزل حصار، دریای ارومیە و.... نظری بیفکنید! چە کسانی در این محیطها کار میکنند؟ کدام انسان می تواند خانم هالە صحابی را زیر مشت و لگد لت و پار کند و هدا صابر را با آن وضعیت وحشتناک سربە نیست نماید؟از همە اینها بگذرید و  چشمانتان را ببندید و در خیال سری بە سلول نسرین ستودە بزنید... کدام انسان نما می تواند در چنین محیطی کار کند و نان فرزندان خویش را بە این اشکها و بە این رنجها بیالاید؟ مگر خواست نسرین ستودە چیست؟  باور کنید پروژە THE ISLAND موفق شدە است.‎می گفتند زمانی خواهد امد کە  انسانهای شروریا حکام اهریمنی با استفادە از علم و تکنولوژی بە ساخت انسان یا آدمهای انسان نما نائل میشود. در این مورد فیلمهای هم ساختە شد، از جملە, جزیرە .؛

    اصل فرضیە چنین بود کە یک انسان یا چندین انسان عالم  ولی قدرت طلب و اهریمنی در جزایری دور دست یا در کشتی های بزرگ شناور یا در کشوری تحت سیطرەی خود، پروژەی تولید آدمهای بی مغز (بدون قدرت تجزیە و تحلیل) بسازند.؛
    آن قدرت اهریمنی با استفادە از دستگاەهای مدرن، ژن انسانها را دست کاری کردە و از انها ادمهای با ”ارادەی تعریف شدە” ولی بسیار قوی ساختە و بە خدمت خود  برای مقاصد شیطانی در می آورد. خصلت این ادمها می بایست ”عدم دلبستگی”، ”عدم وجود احساس” و ”عدم قضاوت بر درستی یا انسانی بودن عمل خود” ولی حساس بودن نسبت بە دنبال کردن دستور و اوامر صادر شدە از طرف سیستم مرکزی باشد. ؛

    زمانی کە آن قدرت اهریمنی بتواند مثلا دە هزار نفر از این ادمها را در اختیار بگیرد، برای کنترل یک اجتماع کافی بنظر می رسید و بدین نحو برای تصرف یک اجتماع بشری دست بکار می شد.؛

    حال فرض کنید کە چنین نیروئی بە وجود آمدە و یک اجتماع بشری را تصرف کردە است. چە اتفاقی خواهد افتاد؟

    خصلت جوامع بشری از ابتدا بر این اصل استوار بودە است کە انسانها در مقابل زیادە خواهی قدرت بە واکنشهای اجتماعی، انقلاب و یا شورش روی آوردەاند و عاقبت قدرت سیاسی یا هر دستگاە اهریمنی را بە زیر کشیدەاند. شاید بتوان ادعا کرد کە بسیاری از سیستمهای سرنگون شدە، فرو نمی ریختند اگر دستگاە سرکوب و نیروهای حافظ سیستم بە خواست قدرت برای قلع و قم و کشتار بی حد و حصر مخالفان گردن می نهاد. (در مواردی خود سیستم از کشتار بیش از حد پرهیز نمودەاست)؛
    ولی در سیستمهای اهریمنی از هزار شکنجە گر، اوباش، نیروی نظامی و دستگاە سرکوب حداقل ٥٠٠ نفر از آنها ارزشهای برای خود داشتەاند و حاضر نبودەاند کە برای منافع خود روی آن ارزشها پا بگذارند و در چنین مواقعی سیستم و نظام را فدای هنجارهای خود کردەاند و در چنین حالاتی حکومت فرو ریختە است.؛

    اما با تولید ادمهای بی مغز قدرت مصونیت پیدا میکند. همەی آن ادمها طبق فرمول ارائە شدە عمل میکنند و هیچ ارزش و هنجاری جز فرمول تعیین شدە از جانب سیستم مرکزی ندارند. بنابر این فرمول، هیچ عملی غیر انسانی، احساس انها را نمی آزارد و هیچ شقاوتی وجدان آنها را جریحە دار نمی کند.؛

    اگر حالا خوشحالید کە این طرح عملی نشدە است و این اتفاق روی ندادەاست، کمی شک کنید! ؛
    بە سلولی کە زهر کاظمی در آن جان سپرد، یا ستار بهشتی بدان پا گذاشت یا شوانە قادری را در آن تکە تکە کردند یا بە زندان اوین، قزل حصار، دریای ارومیە و…. نظری بیفکنید! چە کسانی در این محیطها کار میکنند؟  کدام انسان می تواند خانم هالە صحابی را زیر مشت و لگد لت و پار کند و هدا صابر را با آن وضعیت وحشتناک سربە نیست نماید؟                                                                                                                           بە پروژەی قتلهای زنجیرەای یا اعترافات اجباری نظر بیندازید. ؛

    از همە اینها بگذرید و چشمانتان را ببندید و در خیال سری بە سلول نسرین ستودە بزنید… کدام انسان نما می تواند در چنین محیطی کار کند و نان فرزندان خویش را بە این اشکها و بە این رنجها بیالاید؟ مگر خواست نسرین ستودە چیست؟

     THE ISLAND  باور کنید پروژە  موفق شدە است

  • حملە از دولت، گل بە سود برادران لاریجانی در جام قدرت

    Posted on november 19th, 2012 maaroufosmani No comments

    حملە از احمدی‌نژاد، گل  برای برادارن لاریجانی ماحصل «بازی رفت» در رقابتهای جام قدرت سیاسی ایران بود.؛
    طبق شواهد و قرائن داور مسابقە یعنی آقای خامنەای کاملا بە نفع تیم حریف سوت زدە و انتظار می‌رود کە در بازی برگشت هم هرگاە تیم دولت قصد حملە کند با سوت داور متوقف شود.؛

    بعضی از ناظران قبلا پیش بینی کردە بودند کە ادعا‌ها و تهدید‌ها مربی تیم دولت کە خود بە عنوان فوروارد تیم هم بازی می‌کند، هارت و هورتی بیش نیست و باتوجە بە اینکە تیم مقابل در تمام دوران ٣۵ سالەی خود و در همەی عرصە‌ها از تاکتیک هارت و هورت بخوبی سود بردە است، بە ادعا‌ها و هارت و هورتهای احمدینژاد «مربی تیم حریف» آگاە بودە و بە همین منظور بە بازی تدافعی تن نداد و با یک بازی تهاجمی و حساب شدە و با بهرە گیری عالی از توان داور پشت تیم حریف را بە خاک مالید.؛

    اکنون با توجە بە اینکە تیم دولت بە کمیتەی انضباطی فدراسیون، کە برادر دیگر لاریجانی «علی آقا» ریاست آن را برعهدە دارد فراخواندە شدە است، اگر این تیم در‌‌ همان جلسەی کمیتەی انظباطی سە بر صفر بازندە اعلام نشود، بار دیگر باید در بازی برگشت در یک جنگ سخت و نفس گیر با تیم مقابل و خود داور بە رویارویی بپردازد.؛

    مفسران ورزشی اذعان دارند کە تیم آقای محمود احمدی نژاد در بازی برگشت، باتوجە بە اینکە دفاع آخراین تیم  (حیدر مصلحی ) در یک عمل غیر اخلاقی داور، با زور در این تیم ابقا گشتە و عملا همانند  مهاجم  تیم مقابل عمل می کند ، باید بی‌پروا بە تهاجم بپردازند و چنانکە چند روز پیش از دستیار مربی این تیم، آقای مشایی نقل شد «بهترین بازی حملە است» باید این تیم  از‌‌ همان دقایق ابتدائی تیم حریف را باحملات برق آسا بە لاک دفاعی فرو برد. و اگر این تیم برای داور بازی هم تدبیری بیندیشد احتمالا بتواند تیم رقیب را در خانە شکست دهد، گرچە این امر بعید بنظر می‌رسد، اما در بازی فوتبال «حادثە‌ها غیر قابل پیش بینی و تاریخ سازند».؛

    معروف عثمانی اوپسالا

  • امروز، ستاربهشتی آینەی مظلومیت همەی جانباختگان است

    Posted on november 14th, 2012 maaroufosmani No comments

    یک ستاتوس عامیانە

    بابا، بخدا این حکومت هم گاو نیست، میفهمد. واللە شعور دارە اقلن اونی کە اون بالا بالا نشستە، حساب و کتاب بلدە، چیزی سرش میشە، یە ذرە مخ دارە…؛

    همین مسئلەی شکنجە، زندون و اعدامو اینا منظورمە. اگە مخالفین اجمعین با هم، با اعمال زشت و نامردمیش مخالفت کنند، اگە همە با هم بە مرگ انسانها اعتراض نمایند، شکنجە و رسوائیها را جار بزنند، یک حساب سر انگشتی میکنە، یە دو دوتا چهارتا میکنە و مثل همون شاە، (محمد رضا را میگم) رئیس رواسای ساواک را می چپونە تو حلف دونی. شاید مردم آروم بشن، بە این امید کە اعتراضات تمام بشە، آخە اون تاج و تختش را خیلی بیشتر از فلاحیانها، مرتضویها، مصلحیها و لاریجانیها وو.. دوست دارە…. مگە شاە روی نصیریها و ساواکیها پا نگذاشت کە مردم یقەاش را ول کنند.؛

    بابا بخدا هزاران ستار در زیر شکنجە جون باختند، هزاران ندا در خیابون پرپر شدند، هزاران فرزاد بە جوخەهای مرگ سپردە شدند، اما دستهای مخالف و منتقد با هم نبود، هرکسی گفت کاری از دست ما بر نمی یاد. اما ایندفعە این نبود، همە کمک کردند، صدا مصاحبە انجام گرفت، هزاران مقالە نوشتە شد، سخن از مظلومیت ستار بود و ترس از نوبت ستارهای دیگر….؛
    اولش فکر کردند آرە مثل سابقە، کسانی دو کلمە میگن و کسی نمی شنوە، اما نشد، اما این نبود، بد حساب کردند، اول لال لال بودند، هیچی نمی گفتند مثل سابق می خواستند نشنیدە بگیرنش، کر و لال بودند، میخواستند براش اهمیت یک جواب هم قائل نشوند…. ولی بعدا دیدند نە بابا اوضاع تغییر کرد، مردم حساس شدند، همە صدای مظلومیت ستار را شنیدەاند…. حالا میخواهند دو باز جو ، سە مامور را فدا کنند، میگن ما کە مامور زیاد داریم، بگذار آب از آسیاب بیفتە. …؛
    نباید آروم شد، بدجوری دارند میسوزند، بدجوری خون ستار بە خرمن جباریتشون آتش زدە، بی گناهی ستار، آب تو سوراخشون کردە. همەاش در فکر یە حقە هستند، همەاش در پی یک حلیە هستن … اما نباید یقەاشون را ول کرد، مجری و مامور بدون اجازە بزرگترها جنایت نمی کند، آمران قتلها را باید بە زیر کشید، آمران شکنجە را باید هدف گرفت… اما مرحلە بە مرحلە ، پلە بە پلە؛

    نگاە کنید توکشورهای دیگر، تلفن یک نفر کنترل میشە، زودی وزیر اطلاعاتش استعفا میدە، یکی از قضات نروژی ستاتوسی در فیس بوک در مورد یک زندانی جنایتکار کە ٧٧ نفر از بچەی بی گناە مردم  را کشتە ، می نویسە زودی برکنارش میکنند. وزیر دفاع آمریکا با خانمی رابطە داشتە، رسواش میکنند…چگونە تا حالا رئیس پلیس را نگرفتەاند؟ قاضی پروندە را تو زندون نکردەاند؟  چرا در کشور ما نباید لاریجانیها مسئولیت اعمال خودشون را بپذیرند؟ مگە همین برادرشون آق جواد نمی آید تو کنفرانسهای حقوق بشری  دروغ های شاخ دار را تحویل جهان بدە ؟ واللە آدم از اینهمە دغلبازی واق میمونە، گوئی اینا برای دروغ گفتن خلق شدەاند، مسئولیت این رسوائی  قبل از هر کسی بە عهدە قاضی القضات است ، باید استعفا بدە.  چرا رئیس جمهور نباید در مورد مرگ یک شهروند کشورش چیزی بگە ، دستور تحقیق صادر کنە، در حالی کە دو روز بعد از دستگیری رفیقش اون حرفا را میزنە؟ …. چرا رهبرشون در مورد همە عالم و آدم حرف دارە،  اما اکنون لالە، کرە ، اصلا چرا نباید بگە ببخشید از بی غیرتی منە، از کم توجهی منە، از نفهمی منە، کە مامور   ظلم میکنە، مامور جنایت میکنە؟

    والا بخدا نباید یقە شون را ول کرد. باید عاملان مرگ همەی ستارها را بە محاکمەی عادلانە سپرد…. حالا دەها هزار جون بی گناه این مرزو بوم منتظرند… میبینند…. خوشحالند… بە ستار رشک نمی بردند… خود را در ستار و ستار را در خود میبینند و ستار را آینەی بی گناهی و مظلومیتهای خود میدانند… بە آینەی همە آنانی کە بی هیچ گناهی پرپرشون کردند، بیندیشیم؛

  • دفاع از حق حیات انسان

    Posted on november 8th, 2012 maaroufosmani No comments

    دفاع از حق حیات انسان، مشروط به هیچ شرطی نیست». ایران امروز « 

    ستار بهشتی چه کسی بود، چند ساله و به کدام حزب و اندیشه متعلق بود، برای ما که او را نمی‌شناختیم اهمیت چندانی ندارد. مهم اینست که او انسان بود و حق داشت هرگونه که بخواهد بیندیشد یا از هر حزب و گروهی که بخواهد حمایت نماید. مهم اینست که نظام جمهوری اسلامی نه تنها این حق را از او سلب نمود بلکه به شیوه‌ای بسیار وحشیانه حق حیات را هم از او گرفت.؛

    ستار بهشتی اولین کسی نیست که در زیر شکنجه کشته می شود، این قصه‌ی تلخ تکراری است که گاهی خبرآن به بیرون درز می‌کند و گاهی هم نه‌، زمانی خانواده‌ای فشار حاکمیت را برای عدم نشر خبر جنایت تحمل و خبر رسانی میکند و گاهی خانواده‌ای دیگر در سکوت داغ مرگ فرزند از دسته رفته را متحمل می‌شود. این قصه هرروز و هر شب تکرار می‌شود و استمرار دارد و گوئی ما خوشحالیم که آن را نمی‌شنویم و شاید هم خود را به نشنیدن می‌زنیم! زهرا کاظمی، هاله سحابی، شوانه قادری، هدا صابر و چندی پیش چند تن از عرب‌های خوزستان، خبرهای آشنائی هستند که ظاهراً همه‌ی ما آن را شنیده‌ایم و از آن باخبریم.؛

    مشکل اساسی اینجاست که چه کسی، چه نیرویی و کدامین مردمان باید برای زدودن مصیبت این بیداد راهکار یا حداقل تلاشی برای جستجوی یک راهکارانجام دهد؟ کدامین نیرو باید به حرکت درآید تا شکستن این استخوان‌ها را متوقف کند؟

    آیا نیروهای خارج از کشور با بسیج نیرو‌ها و رسانه‌‌هایشان توان تأثیر گذاری روی این رویدادهای تلخ را ندارند؟ هر کسی ادعا کند که این نیرو‌ها این توان را ندارند، بی‌گمان حقیقت را کتمان کرده است. به ذکر دو نمونه از بسیج خبری رسانه‌های اپوزیسیون توجه کنید. محمد خاتمی درست یا غلط در انتخابات مجلس ۹ شرکت نمود. چه قیامتی به پا شد! گوئی انسانیت به مسلخ رفته بود، گوئی جنایتی به بزرگی قتل شوانه قادری اتفاق افتاده بود! کمتر وب‌سایتی یافت می‌شد که روزانه چندین مقاله در این مورد منتشر نکند. حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله‌ی کردستان ایران یک توافق نامه امضا کردند. اطلاعیه‌های مشترک، افشاگری‌ها، داد و بیداد‌ها، وطن وطن کردن‌ها، مضمون صد‌ها مقاله و یادداشت گردید. ادعا می‌کردند که این اعتراضها به عشق زندگی ستارهای بهشتی به انجام می رسد و هفته‌‌ها موضوع بحث‌های شبکه‌های اجتماعی شد.؛

    سخن گفتن، گفتگو، بحث و حتی اطلاعیه‌های مشترک روی مسائلی که به زندگی همه‌ی ما مربوط می شود کنش یا واکنش‌های خارج از قواعد انسانی نیستند، اما عجیب است که برای ستار بهشتی‌ها، زهر‌ها کاظمی‌ها، شوانه قادری‌ها، عرب‌ها، آذری‌ها و بهائی‌ها هر کداممان به بهانه‌ای و با توجیهی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنیم، هنوز یا عمق فاجعه را درنیافته‌ایم یا به آن عادت کرده‌ایم یا شاید هم شایسته‌ی واکنش ندانسته‌ایم وبا انتشار آن خبر در سایت یا شبکه‌ی اجتماعی برایمان کافی بوده و شانه‌‌ها را بالا انداخته‌ایم که ادای تکلیف نموده‌ایم.؛

    «مرگ ستار بهشتی» درد مشترک است، «فاجعه‌ی مشترک کورد، آذری، فارس، عرب، بهائی، مذهبی و سکولاری است که هر روز و هر شب تکرار می‌شود. «مرگ ستار» استمرار سلاخی کردن شوانه قادری، اکبر محمدی، و زهرا بنی‌یعقوب است، مرگ ستار تداوم له شدن هدا صابر، عربهای اهوازی، بلوچ‌ها، محمد کامرانی، رامین قهرمانی، امیر جوادی‌فر و احمد نجاتی است، و مرگ ستار مرگ همه‌ی آن‌های است که کسی حتی نامشان را نشنیده‌است، قصه‌ی همه زندانیان سیاسی است که تحمل کرده‌اند و جسم ستار‌ها یاری نکرد که تحمل کند.؛

    خلاصه کنم، اگر خواست احزاب ایرانی دمکراسی است، احزاب کورد دنبال حقوق بشر هستند، گروه‌های عرب به عدالت اجتماعی دلبستگی دارند، سازمان‌ها و احزاب آذری به برابری و مساوات می‌اندیشند و اگرکسانی به آزادی می‌اندیشند، «جان ستار» و «حق حیات ستار» بر همه‌ی این‌ها ارزشها ارجعیت دارد، حرمت و کرامت انسانی انسان‌ها مبنا، پایه و اساس همه‌ی این ارزش‌هاست.؛

    کدامین بهانه و کدامین توجیه‌، من کورد را وادار می‌کند که به مرگ ستار در زیر شکنجه واکنش نشان ندهم؟ کدامین نفع یا بهانه‌، یک انسان دمکراسی خواه را بجای می‌رساند که در مقابل مرگ فجیع عرب اهوازی، کورد و ترک در زیر شکنجه سکوت کند؟ به آنچه بربلوچها و بهایان می‌رود بنگرید! به جنایات قرون وسطا شبیه است… اتفاق‌‌ همان اتفاق است و قربانی انسانها هستند با تفاوت درآرمانهایشان. اما واکنش‌ها متفاوت، گوئی رمزهای عقیدتی هستند که وجدان ما را کنترل می‌کنند و تا این کنترل وجود دارد ما تحمل این درد را داریم و تا از این تحمل برخوردار هستیم، نه دمکراتیم، نه مدافع حقوق بشر، نه برابری طلب و نه آزادی خواه‌، قربانیان منفعت طلبی هستیم که مجال نیافته‌ایم تا به متوقف کردن ماشین جنایت بیندیشیده‌ایم.؛

    سؤال اینست که آیا واقعاً شخصیت‌ها، احزاب، گروه‌های سیاسی رنگارنگ سراسری، ملیتی، سلطنت طلب، چپ، اصلاح طلب و سبز به حرمت انسان، حقوق بشر، دمکراسی و آزادی اعتقاد دارند؟ اگر دارند، کدامین مانع وجود دارد که نتوانند مشترکاً از حق حیات انسان‌ها دفاع کنند؟ اگر این گروه‌‌ها روی مسائلی مانند «عدالت اجتماعی»، «سیستم حکومتی» یا «نوع حکومت» اختلاف عقیده دارند؟ این نباید دلیلی شود که این اختلاف نظر را به حق حیات انسان‌ها هم تعمیم دهند.؛

    بدون شک تعمیم شروط کار سیاسی به عدم همکاری در اعتراض به پایمال شدن «حق حیات انسان‌ها» و خشونت عریان جمهوری اسلامی، نتایج فاجعه آمیزی در بردارد و در قبال وقوع هر فاجعه‌ای همه‌ی سیاسیون کشور مسئولند. بدهی است که تاکنون سیاسیون ایرانی از همه اندیشه‌‌ها به عمق فاجعه پی برده‌اند. انتظار می‌رود که با تدبیر مشترک و در واکنشی جمعی به مقابله با ماشین جنایت برخیزند.؛

    معروف عثمانی
    اوپسالا ١٨-١١-٢٠١٢

  • اکنون «این بار» روی دوش آقای خامنەای است

    Posted on november 7th, 2012 maaroufosmani No comments

    هنگام اعلام وصول طرح سؤال از احمدی نژاد، تعدادی از مجلسیان استدلال می‌کردند کە این امرمغایر با سخنان چند روز پیش آقای خامنەای است، موضوعی کە از جانب علی لاریجانی رد شد و تلفن‌های حداد عادل ”احتمالاً بە دفتر رهبری” هم عملاً نتوانست این طرح را از دستور مجلس خارج کند و این معنی غیر از تداوم نزاع در رأس نظام جمهوری اسلامی ندارد.؛

    هرچند جنگ قدرت یا ” تصمیمات مهم”  در جمهوری اسلامی در پشت درهای بستە جریان می یابد و تنها درمواقع حاد علنی می شوند، اما با توجە بە عدم دست رسی منابع بی طرف بە این تصمیمات و یا بە شدت تعارضات درونی ، تنها می‌توان تخمین زد کە این گروەها بە توافق یا راهی برای کم کردن تنش رسیدە اند یا نە. انچە درهنگام تصویب  در مجلس روی داد گویای این مطلب است کە رئیس جمهور روی خواستەهای خود مصر است و باتوجە بە اینکە نامەی محمود احمدی‌نژاد بە آیت اللە خامنەای برخلاف برادران لاریجانی نامەی تبعیت بی چون و چرا از رهبری نبود، می‌توان استدلال کرد کە تاکنون ایت اللە خامنەای درمهار وی ناموفق بودە است. موافقت یا عدم مخالفت رهبری با طرح سؤال از رئیس جمهور در این موقعیت را می‌توان در همین راستا ارزیابی نمود.؛

    اما این بدین معنی نیست کە ایشان در مراحل بعد دست مجلس را برای طی مسیربرخورد با دولت باز بگذارد. سکوت ایشان در این مرحلە را باید طرحی برای کنترل یا حتی تهدید احمدی‌نژاد در این یک ماە آیندە کە  برای جواب گوئی بە سؤال مجلس وقت دارند، تفسیر نمود. رهبر نظام اگاە هستند کە برخورد با رئیس جمهوری کە تصمیمات ایشان وی را بە این مقام رساندە است، موجب طرح سوالات متعددی در میان طیفهای پر قدرت در درون نظام خواهد شد. اگر مجلس احمدی نژاد رابرای جواب  بە سوالات بە مجلس بکشاند احتمالا ایشان مطالب و ناگفتەی خود را بیان کند کە برای نظامی کە حقایق را از مردم دریغ میکند، خوشایند نخواهد بود. حساسیت و ترس از گفتەهای رئیس جمهور چنان بالاست کە کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس امروزسە شنبە برای بررسی تبعات آن تشکیل جلسە داد تا راەههای مدیریت آن را بررسی کند. نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست‌ خارجی مجلس،  منصور حقیقت پورگفت: ” موضوع طرح سوال از رئیس جمهور با درنظر گرفتن تبعات امنیتی در کمیسیون مطرح شد، تصریح کرد: سوال باید سیر طبیعی و قانونی خود را طی کند و از آنجایی که این سوال اقتصادی است باید پاسخ‌های اقتصادی داشته باشد و با حاشیه همراه نشود”. باتوجە بە اینکە طبق قانون باید مشروح مذاکرات از طریق رادیو پخش شود احتمالا نمایندگان تمهیداتی بیندیشند کە در صورت تلاش احمدی نژاد برای بیان ناگفتەها، پخش مذاکرات قطع شود یا جلسە سوال را غیر علنی برگزار کنند..؛

     تدبیرهای رهبری و اطرافیان، مطلبی نیست کە آقای احمدی نژاد و مجموعەی دولت را از تاکتیک های کە از مدت‌ها پیش  اتخاذ شدە است، منصرف نماید. دولت بە زمین و نوع بازی از مدت ها پیش آگاە بودە و راەهای مقابلە با ان را اندیشیدە است. در واقع تاکتیک بیت رهبری و مجلس مقصر جلوە دادن دولت بە تنهایی در پدید آمدن وضعیت نابسامان اقتصادی است. بدین خاطر است کە دولت ادعا می کند کە اگر مسئولین خواهان شفافیت در حوزە تصمیمات دولت هستند، نهادهای زیر نظر رهبری هم باید بە شفاف سازی بپردازند تا بتوان سهم هر گروە را درعملکرد غلط مشخص نمود موضوعی کە در سخنان اخیر آقای احمدی نژاد در انتقاد از قوەی قضائیە نهفتە بود. اطرافیان رئیس جمهور می‌دانند کە با بررسی عملکرد دولت، ضعف‌های بسیاری رو خواهند شد و تمام ضعف‌ها و عملکردهای نظام در همین اعمال دولت خلاصە  و دولت مسبب تمام بحران های این چند سالە معرفی خواهد شد، عملی کە دولت بە آسانی تسلیم آن نخواهد شد. احمدی نژاد بە صورت ضمنی می گوید، یا بە همە تصمیمات و عملکردهای فاجعە بار پرداختە شود یا بە هیچ کدام.؛

    البتە دولت نەتنها خواهان مسکوت ماندن طرح اتهامات علیە خود است بلکە نظام جمهوری اسلامی را مدیون عملکرد خود در حذف اصلاح طلبان و شکست سبزها در سالهای گذشتە می‌داند و بیش ازدیگران خود را محق مشارکت در قدرت می پندارد و بە آسانی حاضر بە  دست کشیدن از قدرت نیست و خواهان ادامە بقای خود بە شکلی دیگر در دولت آیندە است .؛

    این تنش‌ها و اختلافات در ماەهای آیندە بە کجا ختم می شود بە عوامل زیر بستگی دارد.                                                                                                                                                                                                   ٠ آمادگی مجموعەی دولت بە اطاعت ازرئیس جمهوراز فرمانداریها گرفتە تا وزرا درمقابلە با تهاجمات رهبری. بە عبارت دیگر ، آیا مجموعە دولت برای روبرو شدن با موقعیت های تحت فشارسازماندهی شدەاست؟                                      کمتررئیس دولتی بعد از انقلاب بە اندازە رئیس جمهور کنونی بە انسجام دولت در اطاعت از دستورات رئیس جمهور اهتمام ورزیدە است. تعویض و حتی اخراج مقاماتی کە بە نوعی با دولت هماهنگی نداشتەاند در طول ٧ سال گذشتە از استاندارگرفتە تا وزرا، بی وقفە ادامە داشتە است و گاهی مانند اخراج حیدر مصلحی دلیل تنش گشتە و زمانی مانند برکناری متکی بهت وحیرت آفریدە است. می توان نتیجە گرفت کە این دولت  منسجم و از رئیس جمهور حرف شنویی دارد و درزمان ضروری واکنش نشان خواهد داد.                                                                                                                                                                                                   ٠ داشتەهای احمدی نژاد ازپروندەهای فوق سری نظام و امکان نشر آنها در زمان دلخواە.                                                                                                                                                                                                                                                  بعد ازاخراج حیدر مصلحی بە وسیلەی رئیس جمهور از وزارت اطلاعات و سرپرستی این وزارتخانە بە وسیلەی احمدی نژاد، خبرهای در مورد مطالعە و کپی برداری از پروندەهای حساس بە وسیلەی رئیس جمهور بە بیرون درز نمود و گویا همین موضوع دلیل اصلی ابقای مصلحی بە وسیلەی خامنەای دروزارت اطلاعات گشت. البتە نباید فراموش نمود کە احمدی نژاد بە عنوان رئیس جمهور بە پروندەهای بسیار حساسی مانند پروندەی هستەای، هزینەهای  دفتر رهبری و پولهای کە بدستور رهبری بە گروەهای تندرو در جهان اختصاص می یابد، دسترسی دارد کە افشای هر کدام از انها دیوارحفاظتی  جمهوری اسلامی را ترک خواهد داد و در داخل و در خارج کشوردشمنیهای جدیدی را برای نظام خواهد آفرید، و این امری نیست کە آیت اللە خامنەای از ان  نا آگاە باشد. پناهندگی فیلمبردار همراە هیئت ١٦٠ نفرە رئیس جمهور در نیویورک حسین گلخندان، میتواند بە این گمان دامن بزند کە پروندەهای حساسی را بە مکان مورد نظر رئیس جمهور منتقل نمودە است کە درصورت صلاح دید رئیس جمهوری، قابل انتشار خواهند شد.                                                                                                             ٠ نوع کنش یا واکنش طیف اصلاح طلب، سبزها و نزدیکان آیت اللە رفسنجانی بە این منازعات، یکی ازمهمترین عوامل تردید آیت اللە خامنەای در برخورد با دولت بخاطر عدم تمکین بە رهنمودهای ایشان است. او بە عواقب کنار گذاشتە شدن هاشمی رفسنجانی و زندانی کردن اصلاح طلبان آگاە است. گرچە هاشمی هرگز میانە خوبی با محمود احمدی نژاد نداشتە است اما شکی نیست کە آقای خامنەای نگران بهرەبرداری وی از وضعیت موجود است. برای کنترل گامهای هاشمی رفسنجانی در بحران برخورد با دولت، دو فرزند وی بە گروگان گرفتە شدەاند، هرچند بنظر نمی رسد این موانع هاشمی را در مواقعیتها و فرصت های مناسب منفعل کند، اما باید پذیرفت کە خامنەای بشدت راەهای تاثیرگذاری رفسنجانی را مسدود نمودە است.                                                                                                                                                                                                              تشدید بازداشت اصلاح طلبان همزمان با اعلام آمادگی محمدرضا عارف معاون اول آقای خاتمی  برای کاندیداتوری ریاست جمهوری در خردادماە، نشانەی بازی دوگانەای است کە حاکمیت با اصلاح طلبان در این موقعیت انجام میدهد. حاکمیت از طرفی نگران تجدید حیات و سازماندهی دوبارە اصلاح طلبان است و از طرف دیگر برای تشویق آنها بە عدم حمایت از دولت، بە انها وعدە داشتن کاندید ریاست جمهوری میدهد. اصلاح طلبان تا کنون بە ظاهر نشان دادەاند کە در این موضوع بە صورتی ورود پیدا نخواهند کرد کە بە رهبری آقای خامنەای لطمەای وارد شود. اما قطعا آنها بە این امر واقفند کە مسبب بحرانهای کنونی تصمیمات غلط آقای خامنەای است و دولت محمود احمدی نژاد هم معلولی از این تصمیمات اشتباە بودە است موضوعی کە در نامەی اخیر مصطفی تاجزادە بە خامنەایاز زندان هویدا است. هرچند مشکل اساسی آنها برای اتخاذ تصمیم مشترک و بهرە برداری از موقعیت کنونی، پراکندگی وعدم وجود نیروهای سازماندهی شدە است بە صورتی کە آنها اکنون دراین مقطع نظارە گری بیش نیستند، هرچند تعدادی از نزدیکان اصلاح طلب نسبت بە سخنان احمدی نژاد واکنش مثبت نشان دادند.؛

    از مسائل مطرح شدە می توان نتیجە گرفت کە تصمیم نهایی دولت بر عدم تسلیم و مقاومت در برابر فشارهاست و ارادەی  آقای خامنەای بر پاکسازی نظام از دولتیان کنونی و حتی شکستن کاسە کوزەهای این دورە روی سر محمود احمدی نژاد است.  نتایج این نزاع و بگو مگوها چە خواهد بود یا این تنشها منجر بە چە تغییراتی درعمق قدرت سیاسی خواهند شد، قابل بحث است اما مشخص است کە این اولین بار است کە ولایت فقیە از درون  نظام نشانە گرفتە شدە است و مجموعە دولت در حد توان برای موفقیت در این زمینە سازمان دادە شدە است، هرچند احتمال موفقیت دولتیان زیاد نیست اما سنگینی این بار اکنون روی شانەهای شخص آقای خامنەای است و حمل آن بە مقصد بە سادگی محتمل نیست. تشدید این وقایع و بزرگتر گشتن این شکاف زایندەی وضعیتی خواهند بود کە می تواند بهار دمکراسی خواهان ایران نام بگیرد، اگرمنتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی بتوانند از این فرصتها بدرستی استفادە کنند.؛

    معروف عثمانی اوپسالا
    ٢٠١٢/١١/٠٧

  • «سازش در قاموس الهەی جنگ خودکشی است»

    Posted on november 3rd, 2012 maaroufosmani No comments

    انتظار از آرس یا اَریز «الهەی جنگ» برای تن دادن بە سازش در داخل و صلح  با خارج امری منطقی و حتی معقول بنظر نمی‌رسد در واقع آرسیان، در فضای صلح  و سازش نمی‌توانند نفس بکشند، جنگ وسیلەی بقای انهاست و کسی روی عامل بقایش مصالحە نمی‌کند.(١)؛

    جمهوری اسلامی اختلافات خود را باجهان پیرامونی چنان گستردە و عمیق کردەاست، اگر بخواهد هم نمی‌تواند با آن‌ها بە یک همزیستی مسالمت آمیز برسد. خصوصا بعد از قدرت گیری آقای خامنەای «جنگ طلبی»، برای اکثر قریب بە اتفاق گروەهای بانفوذ در داخل هیئت حاکمە ایران وسیلەی کسب قدرت بودە و هر کسی در این هیئت حاکمە از «مدارا، تفاهم، تعامل و همزیستی» دفاع نمودە، کنار گذاشتە شدە است. ؛
    غلظت وفاداری و اصالت پایبندی شخصیت‌ها و گروەهای بە قدرت سیاسی «ولایت فقیە» بە شدت جنگ طلبی آن‌ها بستگی دارد. واژەگانی مانند «سازش و صلح» بە تسلیم طلبی تعبییر و «سازش ناپذیری» بە هویت سران حکومت تبدیل گشتەاست. می‌توان ادعا کرد کە سران جمهوری اسلامی و دستگاەهای تبلیغی آن بە گویش و زبان خشونت آمیز و ناسازگاری با جهان پیرامونی معتاد گشتە‌اند. ؛
    اکنون معرف ابهت ولی فقیە در بین هواخواهانش در همەی گیتی «سازش ناپذیری» او در مقابل دشمنان است. وسایل ارتباطی جمعی حکومت سالهاست کە «سازش را خیانت، صلح را بیهودە و تفاهم را ناممکن» می‌شمارند. اگر بپذیریم کە «جنگ طلبی» بە خصلت حکومت تبدیل نشدە و تنها وسیلەی تبلیغی وی است از دست دادن این سلاح برای جمهوری اسلامی، بە معنی از دست دادن تمام داشتهائی است کە هویت، جوهر و فلسفەی وجودی خود را بە وسیلەی ان تعریف نمودە است. بنابر این دور از ذهن است کە از آن دست بردارد.؛

    ١-  منظور این نوشتە، سازش یا صلح شفاف در مذاکرات مشخص و علنی است و سازشهای پشت پردە یا حتی تسلیمهای  نهانی را رد نمی کند، چنانکە در قبل از حملە بە افغانستان و عراق مذاکرات نهانی و توافق هم اتفاق افتادە بود.؛

  • ‎” ٣٣ سال دشمن، دشمن کردن آقای خامنەای ”

    Posted on november 1st, 2012 maaroufosmani 1 comment

    ٣٣ سال است کە مسئولین جمهوری اسلامی پشت سرهم فریاد می زنند کە وضعیت خیلی حساس است و دشمن پشت در منتظر اختلافات  است. انگار این دشمن  نە زندگی دارد و نە کاسبی، شفافیت و خبرهای داخل ایران برایش آب و نان شدە است!؛

    مردم اعتراض کنند دشمن خوشحال شدە است، مسئولین بە همدیگر نامە بنویسند، دشمن خوشحال شدەاست، مطالب روزنامەها دشمن را خوشحال میکند، افشای فسادهای مالی دشمن را خوشحال میکند، تبلیغات کاندیداهای مجلس و ریاست جمهوری، دشمن را خوشحال می کند، کسی بە سلطان جمهوری اسلامی نامە سرگشادە بنویسد دشمن خوشحال میشود، دشمن خوشحال می شود، دشـمن،دشمن ،دشم..دش…د…..؛

    اما آقای خامنەای هرکاری بکند، هر سخنی بگوید، هر جنایتی انجام دهد، هر قانونی و ارزشی را زیر پا لگد کوب کند، لابد دشمن نارحت میشود! طرفداران و قدارە بندهایش بە هر جنایتی دست بزنند، مردم را مانند قتلهای زنجیرەای تکە تکە کنند، بە حریم خصوصی هر انسانی تجاوز کنند، در هر جمعی علیە انسانهای مانند آقایان کروبی و موسوی شعار بدهند، خیابان و کوچە را بر هرکسی ببندند، و صدها نفر بدون رعایت ابتدائی قوانین  بازداشت و شکنجە شوند، بە هر انسانی تهمت ناروا بزنند، دشمن نارحت می شود! ؛٣٣ سال است، دشمن، دشمن، دشمن، زندگی و قانون را در این کشور تعطیل کردەاست. ٣٣ سال است کە دشمن، دشمن کردنها، شریانها و پویائی حیات را در ایران مسدود نمودە است، بس نیست آقای خامنەای، کافی نیست خداوند نیرنگ و دروغ…؛اطلاع رسانی، مبارزە با فساد، شفافیت و خبر رسانی از آنچە در کشور و بر احاد ملت میگذرد جزو بدهی ترین حقوق ملت ایران است و دشمن، دشمن کردن آقای خامنەای نیرنگی جهت تداوم جباریت و فرعونیت دار و دستەی قدارە بند اوست. در واقع دشمن در تاریک خانەهای قدرت، شبیە بە دالانهای تاریکی کە
    آقای خامنەای در نظام جمهوری اسلامی پدید آوردە است، رخنە می کند نە در جائی  کە نظارت مردم وجود داشتە باشد؛
  • ”حقوق بشر رمز عدم سازش ایران با غرب ”لغو سفر هیئت پارلمان اروپا بە ایران

    Posted on oktober 27th, 2012 maaroufosmani No comments

    انتقاد از وضعیت وخیم حقوق بشر، رمز نهان عصبانیت حکومت و ولی فقیە از جهان خارج است. بدین معنی کە یکی از مهمترین نگرانیهای جمهوری اسلامی در مواجە با غرب، مسائل حقوق بشری است و این نگرانی،  سازش بین غرب و ایران را تا کنون ناممکن کردە است. ؛

    دیروز خبرگزاری های ایران خبر بازدید هیئت پارلمانی اتحادیە اروپا را با آب و تاب گزارش نمودند، اما امروز پس از آن‌ که اعلام شد هیئت پارلمانی اروپا خواهان دیدار با نسرین ستوده و جعفر پناهی شده‌است، جمهوری اسلامی سفر این هیئت را لغو نمود و خبرگزاریها خبر دیروز را از خروجیهای خود برداشتند. ؛

    این امر بە یک نکتەی اساسی اشارە دارد کە بسیار روی آن تاکید گشتە است ” خط قرمز ایران در مقابل غرب، فن آوری هستەای نیست، خط قرمز ایران مسائل مطرح بین اسرائیل و ایران  نیست، مشکل ایران با غرب مشکلات مطرح بین مسلمانان و غیر مسلمانان نیست، مشکل ایران با غرب یا خط قرمز ایران برای غرب، عدم دخالت غرب در مسائل حقوق بشری است و بی توجهی بی سرکوبهای داخلی است.؛

    در واقع ایران حاظر است کە از تمام خواستهای خود صرف نظر کند مشروط بر این نکتە کە جهان غرب در مقابل رویدادهای داخل ایران سکوت نماید و دخالت نکند. برای نمونە بە لغو همین سفر هیئت پارلمانی اروپا توجە کنید. این هیئت برای طرح مسائل و مشکلات ما بین دو طرف، یعنی مسائل هستەای تهدید اسرائیل بە نابودی و تحریمها بە ایران سفر میکرد و حکومت ایران از آن بشدت استقبال نمود اما با طرح ملاقات این هیئت با برندگان جایزە حقوق بشر ساخاروف ٢٠١٢ ، خانم نسرین ستودە زندانی سیاسی و آقای جعفر پناهی کە با وثیقە آزاد است، این سفر را لغو نمود.؛
    حکومت ایران معتقد است کە جهان خارج زمانی کە در ارتباط با ایران نفع خود را می برد باید  تداوم تاج و تخت ولی فقیە را دعاکند نە اینکە منتقد آن باشد. مطلبی کە در جهان امروز ممکن نیست و رمز عدم سازش ایران با غرب در همین نکتە نهفتە است.؛
  • .بحث و گفتگو با یک دوست مخالف فدرالیسم

    Posted on oktober 15th, 2012 maaroufosmani No comments

    چندی پیش دوست عزیزی کە من از طریق خواندن مقالاتش او را می‌شناسم، در فیسبوک پیامی برایم گذاشتە بود. من هم جوابی برایش نوشتم. اتفاقا‌‌ همان موقع انلاین بود و این دلیل  گفتگوی گشت کە در سطور پائین میتوانید آن را بخوانید.؛
    البتە متن گفتگو را دوبارە ویرایش کردەام . ؛

    بعد از سلام و احوال پرسی، نوشت: «گفتگو برای همزیستی» بە کجا رسید؟
    نوشتم: خوبی گفتگو در اینست کە انسان هرگزچیزی را از دست نمی‌دهد اگر چیزی را هم  بدست نیاورد. ؛
    نوشت: شاید، اما از موضوعی سخن می‌گوئید کە موضوعیت ندارد. از ناممکنات سخن می‌گوئید و این جالب نیست. طرف مقابل گوشش بە این حرف‌ها بدهکار نیست. همزیستی امروز چیزی مانند نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. ؛
    نوشتم: یعنی می‌فرمائید، همەی انهائی کە از فدرالیسم دفاع می‌کنند، متوهم هستند، آن‌ها درک درستی از شرایط ندارند؟ ؛
    نوشت: منظور من درک نادرست از شرایط نیست، منظورمن اینست کە «سخن ازهمزیستی» آب در هاون کوفتن است.؛
    نوشتم: این کە کمی بد‌تر شد!؛                                                                                                                                                       نوشت: یعنی می‌خواهی من هم در مجلس عزا با شما‌ها برقصم!؛                                                                                                                                                                                                            نوشتم: نرقص،  استدلال کن کە چە راه معقول تری وجود دارد. ؛

    نوشت: اول شما بگو! با چە کسانی می‌خواهید بە اصطلاح «همزیستی» داشتە باشید واز چە کسانی توقع دارید کە «عدالت گروهی» رابرایتان بە ارمغان بیاورند، و آن را بە شما عطا کنند؟                                                              نوشتم: خوب، مشخص است، ملیتهای ایرانی باید با هم همزیستی داشتە باشند. ما می‌گوئیم «اصل همزیستی» بر پایەی اعتقاد وعمل بە «عدالت گروهی» استوارو ممکن است. در واقع همزیستی مشروط بە وجود «عدالت گروهی» است. آن رااز کسی هم طلب نمی‌کنیم تا بە ما عطا کند! می‌گوئیم شرط همزیستی پایبندی بە عدالت گروهی است و اگر قرار بر عدم رعایت عدالت گروهی باشد، همزیستی ممکن نیست. ؛

    نوشت: می‌دونم شما این ایدە را تبلیغ می‌کنید، اما می‌دونید چند نفر این موضوع را می‌پذیرند؟ در واقع طرف یا طرفهای درگیر، نە همزیستی را قبول دارند و نە بە حقوق ملیت‌ها اعتقادی دارند. خودت بهتر می‌دانی کە بسیاری در میان نحلەهای فکری‌‌ متفاوت همان اعتقادات و نظرات پان ایرانیست‌ها رانسبت بە حقوق ملیتهای ایرانی را دارند. ؛
    نوشتم: من چنین اعتقادی ندارم. کسانی کە بە عدالت گروهی معتقدند و دنیای امروز را می‌شناسند نە مخالف فدرالیسم هستند و نە مخالف همزیستی و تبعیض زدائی. اضافە کردم، مگر مقالات منتشر شدە اخیر را ندیدەاید؟
    نوشت: چرا دیدم، دیدم، هم قطرە‌ها و هم دریا را. اضافە کرد، مگر نمی‌بینی کە در شبکە‌ها اجتماعی و جامعەی مجازی چە بر سر شادی صدر آوردند؟ پرسید، کمپین علیە شادی صدر را دیدەای؟
    نوشتم: دیدەام، اولا جامعەی مجازی، اجتماعی مجازی است و دلیل واقعیات جامعەی امروز ایران نیست. در ثانی کسانی دیگر هم  همە آنطرفی‌ها را «فاشیست» می‌نامند در حالی کە ان هم نظرات و دیدگاە ملیت‌های ایرانی نیست.؛

    نوشت: بیائیم سر اصل مطلب. طبق همەی شواهد و قرائن، امکان ندارد کە هیچ حکومتی چە سبز، چە سرخ و چە آبی بعد از جمهوری اسلامی هم مثلا فدرالیسم را بپذیرد یا بە «حق تعیین سرنوشت» بهائی بدهد یا انرا قبول نماید. ؛
    براش نوشتم: دوست من، ما، نە می‌خواهیم سربار کسی باشیم و نە حقوقمان را از کسی طلب می‌کنیم! اگر جمعی بخواهد حقوقمان را نادیدە بگیرد، هیچ لزومی بە استمرار همزیستی پر دردسر و مشکل افرین نخواهد بود و در چنین حالتی ما راە خود و ان‌ها هم راە خود را خواهند رفت. ؛
    برایش نوشتم، اندیشەی راست افراطی یا پان‌ها در همەی کشور‌ها وجود دارد و در ایران هم وجود پان ایرانیست‌ها‌‌ همان مشکل و معضل راست افراطی در جهان است و لازم نیست کە از ان‌ها هراسید. در جهان با ان‌ها تا زمانی کە قوانین را رعایت کنند مدارا می‌شود و بە وسیلەی پلیس کنترل می‌گردند و قاعدتا باید با ان‌ها هم در ایران فردا  بدین شیوە رفتار گردد. ؛
    نوشت: عجب! یعنی آن‌ها خودشان را کنترل کنند؟ یا منظورت اینست کە آن‌ها حکومت را دو دستی بە «فدرالی‌ها» تقدیم می‌کنند؟!! تو در خواب و خیال زندگی می‌کنی و واقعبین نیستی یا نمی‌خواهی واقعیت‌ها را ببینی یا بفهمی! اضافە نمود، هر حکومتی کە در ایران سر کار بیاید بە آنچە بها نخواهد داد حقوق ملیتهای ایرانی است و نسیب ملیت‌ها تنها سرکوب شدن است و بس. ؛
    نوشتم: قبول می‌کنم کە مشکل وجود دارد و ممکن است این شکاف روز بروز عمیق‌تر گردد، ممکن است این گفتگو بە نتیجە دلخواه نرسد و ممکن است نە اینطرفی‌ها و نە آنطرفی‌ها بە زندگی در همزیستی رضایت ندهند. این‌ها موضوعی هستند کە خارج از ارادەی افراد است. اما انتخاب شخص من فدرالیسم است و احساس می‌کنم این سیستم هم نیل بە دمکراسی را در کشور یاری می‌رساند و هم تبعیض زدائی را تضمین می‌کند و علاوە بر آن از «برخوردهای احتمالی ملیتی» هم کە  در یوگسلاوی سابق و بسیاری از نقاط دیگرشاهد بودیم جلو گیری می‌کند اگر هم موفق نشدیم و مسائل ناگواری روی داد، مسئولیت اخلاقی و انسانی آن با تمامیت خواهان و طرفهای دیگری خواهد بود کە با عدم درک درست از شرایط هروز بە عمیق‌تر شدن این شکاف‌ها یاری رساندند و بە اختلافات دامن زدند. ؛
    نوشت: اگر تلاش امثال شما بە بقای تبعیض یاری برساند یا بە سرکوب خونین ملیت‌ها یا یک ملیت کمک کند، بازهم شرمندە نخواهید بود؟
    نوشتم: بنظر من، انتخاب ما در میان «گزینەهای ممکن» تنها الترناتیوی است کە نە تنفرو انشقاق را دامن می‌زند و نە بقای تبعیض را، بنابر این چرا باید در صورت وقوع هر احتمالی ما شرمندە باشیم؟
    نوشت: اگر فدرالی‌ها از «سراب نشان دادن »بە ملیت‌ها دست بکشند، هر کدام از ملیت‌ها دنبال بدست گرفتن سرنوشت خویش خواهند رفت و این معضل و قصە تلخ تاریخی برای همیشە حل خواهد شد. ؛
    نوشتم: تا جائی کە من اطلاع دارم هیچ فدرال خواهی نمی‌خواهد و اگر هم بخواهد نمی‌تواند گزینەی خود یعنی «همزیستی ملیتهای ایران» را بە ملیت‌ها تحمیل کند. فدرالیسم از نظرفدرال خواهان تنها یک پیشنهاد است نە جبر یا تحمیل.  در واقع فدرال خواهان با دفاع از «حق تعیین سرنوشت» بە ملیتهای ایرانی پیشنهاد می‌کنند کە با انتخاب گزینەی «همزیستی بدون تبعیض» هم بە جامعە عادلانە توجە داشتە باشند و هم بە دمکراسی و حقوق بشررغبت نشان دهند. ؛

    نوشت: شما کە‌‌ همان سخنان قبلی خود را تکرار می‌کنید و فکر نکنم کە بحث ما بە سر انجام مناسبی  برسید. ؛
    نوشتم: شاید حق باشما باشد. ؛
    نوشت: خوشحال شدم از گفتگوی با شما. ؛
    نوشتم: من هم خوشحآل شدم و همچون ایشان برایش آرزوی سلامتی کردم.؛

  • «بی‌تدبیری دولت یا ناکارآمدی نظام»

    Posted on oktober 7th, 2012 maaroufosmani No comments

    منتشر شدە در سایت ایران امروز

    نظام جمهوری در سال‌های گذشته تلاش فراوانی جهت نفی بحران اقتصادی نموده است به صورتی که اکنون پذیرش وجود این بحران برای حاکمیت بدون هزینه نخواهد بود.                        آقای احمدی‌نژاد،رئیس جمهور که با وفاق اکثریت چهره‌های جناح راست حکومت و با تاییدات کامل آیت‌الله خامنه‌ای در یک انتخابات مناقشه برانگیز در سال ٨٨ برای بار دوم به رئیس جمهوری انتخاب شد، در کنفرانس خبری هفته‌ی گذشته با رسانه‌ها، بحران سقوط ارزش ریال را پذیرفت که از سال گذشته حدود دو سوم ارزش برابری خود در مقایسه با ارزهای دیگر را از دست داده است.؛

    ایشان در این کنفرانس خبری دو عامل داخلی، و خارجی را برای آن برشمردند. از عوامل خارجی، «کاهش فروش نفت و تحریم بانک مرکزی» را نام برد و درمورد عوامل داخلی گفت: «از داخل نیز با برخی اقدامات مواجه هستیم از جمله اقدامات عملی در بازار ارز و جنگ روانی، تبلیغاتی که به همراه دشمن علیه دولت سازمان دهی شده‌است». به وجود بحران اقتصادی به صورت ضمنی بدینگونه اشاره نمودند: «پس از مساعد شدن شرایط، درباره ابعاد نبرد اقتصادی به ملت ایران توضیحاتی خواهم داد».؛

    اقرار و قبول تاثیر تحریم‌ها بر شرایط نامساعد اقتصادی از جانب آقای احمدی‌نژاد به مذاق دفتر آیت الله خامنه‌ای، مجلس، قوه قضائیه و سپاه پاسداران که این روز‌ها مایل هستند دولت را مسئول تمام نابسامانی‌ها قلمداد کنند، خوش نیامد و بدان واکنش نشان دادند. هرچند قبل از مصاحبه‌ی احمدی‌نژاد رئیس مجلس شورای اسلامی در مصاحبه با خبر گزاری فارس، «پاره‌ای از تصمیمات اشتباه دولت را عامل سقوط ارزش ریال برشمرده بودند» و بعد از کنفرانس خبری رئیس جمهور مصاحبه‌ی مطبوعاتی دیگری ترتیب داند که قبل از برگزاری آن، لغو گردید. ؛

    به‌نظر می‌رسد مقابله با پذیرش تاثیر تحریم‌ها از جانب رئیس جمهور به امامان جمعه سراسر کشور سپرده شد تا همزمان با معرفی دولت به عنوان عامل نوسانات ارزی، دولت را متهم به بی‌تدبیری نموده و دامان ارگانهای دیگر نظام را از ناکارآمدی بزدایند.؛

    قطعا قبول تاثیر تحریم‌ها بر «شرایط نامساعد اقتصادی» از جانب آقای احمدی‌نژاد، به منظور حل این بحران‌ها نبوده است و می‌توان آن را حمل بر رقابتهای گروهی تحلیل نمود. برای نمونه، اگر ایشان ازمنظریک کار‌شناس به موضوع می‌نگریستند، طبیعی است که از تاثیرمخرب تحریم‌ها براقتصاد کشور، از سال‌ها قبل اگاه بوده‌اند و می‌باست قبلا بدان‌ها اشاره می‌نمود در حالی که تا قبل از این کنفرانس خبری، قاطعانه تاثیر تحریم‌ها را رد و حتی در بعضی مواقع آن‌ها را به سخره گرفته است. ایشان در سال ٩٠ در یک کنفرانس مطبوعاتی با تمسخر تحریم‌ها را بی‌معنی و بوق زدن به حساب آورد و کشورهای تحریم کننده را تهدید به مقابله به مثل نمود و در ادامه گفتند، تحریمی که کرده‌اند مثل آن پشه‌ای بود که روی درخت نشست…»؛

    پذیرش تاثیر منفی تحریم‌ها بر اقتصاد کشور از جانب جمهوری اسلامی، که رهبر آن در هر مناسبتی آن را به سود کشور ارزیابی کرده است، امری ساده و معمولی نیست. ایشان در ده‌ها سخنرانی تاثیر مثبت تحریم‌ها را تمجید و به نفع بالندگی کشور محسوب نموده‌اند. کافی است که در سایت ایشان کلمه «تحریم» را نوشت تا باسیل مطالبی روبرو شد که از بی‌تاثیری یا تاثیر مثبت تحریم‌ها می‌گویند. دراینجا به دو نمونه ازآن‌ها اشاره می‌کنم: «به برکت‌‌ همان تحریم‌ها جلوگیری‌ها حال تهدید می‌کنند که ما رابطه تجاریمان را با ایران قطع مکنیم، خوب به درک قطع کنید مگر مــا بدمـــان می‌آید»(در دیدار با کارگران و فرهنگیان). «تحریم و محاصره اقتصادی نه فقط اثری نکرد بلکه اثر عکس کرد نیروهای درونی را به فکر واداشت و به حرکت وادار کرد»(نماز جمعه).  ؛

    بر همین اساس امامان جمعه ماموریت می‌یابند که به صورت همزمان سخنان احمدی‌نژاد را رد نمایند و مسئول نابسامانی‌ها را دولت و شخص رئیس دولت معرفی کنند و برعدم تاثیر تحریم‌ها تاکید ورزند. خبرگزاری مهر در گزارش نماز جمعه می‌نویسد: «ائمه‌ی سراسر کشور به سخنان احمدی‌نژاد واکنش نشان دادند واز قول آن‌ها می‌افزاید دولت نباید با فرافکنی و شانه خالی کردن از نابسامانی‌های بازار ارز، تحریم‌ها و سایر نهادهای حکومتی را مقصر جلوه دهد».؛

    برای تشخیص اینکه این امامان جمعه چگونه به این یقین رسیده‌اند که تحریم‌ها تاثیر نداشته‌اند، دو راه بیشتر قابل تصور نیست:؛

    ١- امامان جمعه می‌بایست به یک گزارش قابل اعتماد دست رسی داشته باشند، تا به آن استناد می‌کردند در حالی که تقریبا تمام گزارشات از تاثیر منفی تحریم‌ها خبر می‌دهند و مسئولین رده پائین حکومت بارها به آن اذعان کرده‌اند. نظام جمهوری اسلامی هم جهت رفع عوارض مخرب این تحریمهای بر اقتصاد خود با گروه ۵+١ مذاکره می‌کند. بنابر این هیچ گزارشی قابل اعتمادی نمی تواند پایه و اساس گفته‌ی این امامان جمعه را ساخته باشد. البته غیرقابل تصور است که امامان جمعه خود تحقیق کرده و تمام داده‌های اقتصادی وعوامل تاثیر گذار روی افزایش ارز و بحران اقتصادی را بررسی نموده و به یقین رسیده و آنگاه حکم به بی‌تدبیری دولت صادرنموده باشند.؛

    ٢- امامان جمعه‌ از بالا دستور گرفته بودند «عدم تاثیر تحریم‌ها» را دریافت کرده و بدون توجه به صحت و سقم ادعا، آن را بعنوان رای خود بیان نموده باشند.؛

    شکی نیست که هیچکدام از این امامان جمعه اقتصاد‌دان نیستند و آن‌ها هم شخصا در این مورد خاص، هیچ تحقیقی انجام نداده‌اند، بنابراین، سخن گفتن همزمان آن‌ها از یک موضوع واحد، مطمئنا نمی‌تواند از روی تصادف اتفاق افتاده باشد. بلکه اجرای دستور مشترکی بنظر می‌رسد که از نهادی واحد دریافت کرده‌اند. باتوجه به اینکه «ستاد اقامه‌ی نمازجمعه» زیرنظررهبری اداره می‌شوند می‌توان آن را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، دستور رهبر جمهوری اسلامی به حساب آورد.؛

    حال این نهاد رهبری چگونه به این نتیجه رسیده که تحریم‌ها بی‌نتیجه بوداند امری سیاسی است تا یک برآورد علمی و اقتصادی و هدف آن شانتاژ و عدم تقبل مسئولیت بحران فزاینده‌ای است که کل نظام جمهوری اسلامی با آن روبرو است. اما با فرض قبول عدم تاثیر تحریم ها، می‌توان پرسید مگر قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی دردست چه کسی است، که حال این امامان جمعه وادار گشته‌اند «بی‌تدبیری دولت» را عامل بحران اقتصادی به حساب آورند؟

    حال اگر ادعای امامان جمعه «عامل تمام این بحران‌ها آقای احمدی‌نژاد و دولت او هستند» را بپذیریم، باتوجه به اینکه دولت و ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد هم دستچین خود نهاد رهبر بوده‌اند، قطعا آقای خامنه‌ای متهم اصلی این عدم بی‌کفایتی است و عامل تمام این بحران‌ها تصمیمات نابخردانه‌ی ایشان می‌باشد و نمی‌تواند از زیر بار مسئولیت این نابسامانی‌ها شانه خالی کند.؛

    اکنون می توان ادعا کرد که سخنان و ادعای این امامان جمعه «عدم تاثیر تحریم‌ها» در خوشبینانه‌ترین حالت ناصادقانه جهت فریب افکار عمومی است و چنانکه در اکثر فرهنگ‌ها بیان هر «امر مجهول و غیر یقین» به عنوان «امر مسلم و یقین» در یک حساب ساده اجتماعی «دروغ و فریب» محسوب می‌گردد و طبق گفته‌ی خود این امامان جمعه هم، «دروغ و فریب دشمن خدا به حساب می آید».؛

    در واقع این امامان جمعه ناصادقانه و طبق دستور تلاش دارند که دامان کسانی از این نظام، که مسئول و جزو حلقه‌ی تصمیم‌گیران مستقیم نابسامانی‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و سقوط ارزش پول ملی هستند را پاک کنند و تنها با اشاره به یکی ازعوامل این بحران‌ها (به بی‌تدبیری دولت) بسنده نمایند و با شکستن کاسه کوزه‌ها سر دولت، ناکارآمدی نظام را پنهان سازند درحالی که این نتایج باید در کارنامه‌ی نظام جمهوری اسلامی و شخص آیت الله خامنه‌ای به عنوان رهبر نظام ثبت گردد. به طور خلاصه، وضعیت تاسف بار کنونی بیشتر از هر چیزی متاثر از تصمیمات غلط آقای خامنه‌ای و نهادهای منتسب به ایشان است و همین دولت و ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد هم حاصل اندیشه‌های فاجعه بار ایشان بوده است.؛

    معروف عثمانی – اوپسالا 2012-10-06
    وبلاگ شخصی 

Skapa din egna professionella hemsida med inbyggd blogg på N.nu